نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 647
مىشود، در دوام و بقاى خود، تابع شرايط
جامعه و دگرگونىهاى اجتماعى است.
ازاينرو، اختيارات دولت، به رعايت مصلحت جامعه، محدود بوده و صلاحيت
دخالت در خارج از اين چارچوب را ندارد.
اين محدوديت، براساس مبانى مختلفى قابل تبيين است:
مبناى اوّل: ولايت، در روابط انسانها با يكديگر، از آنرو مورد
احتياج است كه بارهاى بر زمين مانده به مقصد رسد و تكاليف رها شده، عملى گردد.
ازاينرو، نصب الهى والى، يا انتخاب مردمى او، براى رفع چنين نيازى است. وگرنه در
آنجا كه اشخاص با ميل و اراده خويش، متكفل مسائل خود مىباشند، نه در انجام كار
خود، قصورى دارند و نه هيچگونه تصادم و برخوردى بينشان به وجود مىآيد، دخالت
حكومت، بىمورد مىباشد. در اين موارد، نه خود مردم به سراغ انتخاب مىروند تا
ولايت ديگرى را بپذيرند، نه شرع مقدس، بدون حكمت و مصلحت، جعل ولايت مىكند.
پس ولايت در مفهوم و حقيقت خود، بر بيشتر از سرپرستى امور اجتماعى،
دلالت ندارد، همانگونه كه در فصل گذشته با تفصيل بيشتر، به توضيح آن پرداختيم.
مبناى دوم: كسانى كه ولايت مطلقه را بر مبناى نصوص دينى،
پذيرفتهاند، تصريح كردهاند كه مفاد اين نصوص، ولايت در منطقه مصلحت عامه است. و
اگرچه اين قيد، در متن روايات ذكر نشده است، ولى باتوجه به همان اصل ارتكازى و
عقلانى، فراتر از آن، دليلى بر ولايت وجود ندارد؛ مثلا حضرت امام خمينى، جمله امام
صادق عليه السّلام در مقبوله عمر بن حنظله: «فانى قد جعلته
حاكما؛[1] من فقيه
را حاكم قرار دادهام» را چنين تفسير نمودهاند:
يعنى فقيه را در امورى كه مردم نياز به حكومت دارند، از قبيل مسائل
سياسى و قضايى،
[1] - از نظر فن« اصول فقه»- كه روش برداشت از نصوص را
ارائه مىكند- اطلاق دليل، در صورتى تمام است كه مقدمات حكمت تمام باشد و در
جملاتى از قبيل« فانى قد جعلته حاكا» فهم عرفى، روايت را در مقام بيان ولايتى بيش
از نيازهاى جامعه نمىبيند و قدر متيقّن در مقام تخاطب، مشمول ولايت فراتر از آن
در محل ترديد قرار مىدهد.
نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 647