نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 375
له ما فى السموات و ما فى الارض؛[1] آنچه
در آسمانها و زمين است، از آن اوست.
ازاينرو، هيچ چيز بدون مشيت او، از خود، هست و بودى ندارد و اراده
حق، همه موجودات را فرا گرفته است (ملك). به علاوه، هر چند برخى از پديدهها نسبت
به پديدههاى ديگر سلطه دارند؛ مانند سلطه انسان بر قوا و اعضاى بدن خود، و يا
حاكميت تكوينى علّت بر معلول؛ ولى همه اين ملكيتها و قدرتها، چون از اراده و
مشيت الهى سرچشمه مىگيرد و در دايره خلقت خداوند است، محكوم اراده او و مشمول
قدرت قاهره حق تعلى است (ملك).
اين اصل عقلى و قرآنى، به ما مىفهماند كه هيچ قدرت، سلطنت، حاكميت و
ملكيّتى خارج و مستقل از ملك الهى نبوده و ملك مطلق و انحصارى او همه چيز را فرا
گرفته است:
له الملك و له الحمد.[2] از سوى ديگر، خداوند داراى «ملك اعتبارى» نيز مىباشد؛ زيرا زمام
حكم كردن، قانونگذارى و نصب اشخاص را هم به دست دارد و همه سلطهها و مالكيتهاى
اعتبارى اشخاص بايد با اذن او اعتبار يافته و جنبه قانونى و مشروعيّت پيدا كند و
تنها با چنين اذنى است كه لزوم اطاعت و فرمانبردارى از انسانى را مىتوان تثبيت
كرد:
و ما ارسلنا من رسول الّا ليطاع باذن اللّه؛[3] و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر براى اينكه به فرمان خدا از او
اطاعت شود.
اصل دوم
چون ربوبيت الهى پابهپاى خلقت، همه موجودات را دربر گرفته است، پس
هيچكس و هيچ چيز، به عنوان منشأ مستقل براى حاكميت يا مالكيت نمىتواند