نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 246
- و در پرتو توانايىاش قدرت استفاده از
اطلاعات خويش را داشته و بتواند مسئوليت خود را به انجام رساند.
- و در پرتو درستكارىاش، آگاهى و توانايى خود را در راه عملى ساختن
وظيفه خود به شكل كامل و مطلوب به كار گيرد.
ازاينرو، افراد جاهل، عاجز و خائن كه از چنين شرايطى برخوردار
نيستند، از دايره شايستگى خارجند.
زمامدار مسلمين نيز بايد در محدوده مسئوليتهايى كه بر عهده دارد، از
علم، قدرت و امانت بهرهمند باشد.
براى آشكارشدن ارزش و اهميت هريك از اين شرايط، و نيز نقش و تأثير
آنها در اداره جامعه، ابتدا بايد جايگاه امام و رهبر را در جامعه و سپس منزلت
زمامدار جامعه را از ديدگاه اسلام بررسى نماييم.
مبانى شرايط رهبرى
اصول و مبانى زير، بيانگر فلسفه سياسى اسلام در مورد مسئله رهبرى است
و هريك از آنها زيربناى شرايطى را كه براى رهبرى جامعه، لازم است، تبيين
مىنمايد.
1- وحدت رهبرى دينى و دنيوى
در انديشه اسلامى، رهبرى دينى و دنيوى، از يكديگر تفكيك ناپذيرند و
«امام» شخصيتى است كه اين رهبرى فراگير و دو جانبه را به عهده دارد.
علّامه حلى، امامت را چنين تفسير مىكند:
رياسة عامة فى امور الدين و الدنيا لشخص من الاشخاص نيابة عن
النبى؛[1] پيشوايى همگانى و همهجانبه در امور دين و دنيا، به نيابت از پيامبر
صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.
متكلمان بزرگ اهل سنت نيز همين تعريف را پذيرفتهاند؛ مثلا قوشجى به
تبعيت