نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 113
ج) دموكراسى، مشاركت مردم در حكومت
اگر مكانيسمها و اسلوبهايى را كه امروزه براى حاكميت دموكراسى مشخص
گرديده، مانند حكومت اكثريت، انتخابات، تفكيك قوا و ... و نيز نهادهايى كه براى
برقرارى دموكراسى رايج گرديده، مانند پارلمان را به عنوان متغيرات رژيم دموكراسى
بشناسيم كه امكان تحول و دگرگونى آنها در نظامهاى سياسى مختلف وجود دارد و حكم
قطعى به حفظ و ثبات آن نمىتوان كرد. به ناچار بايد دموكراسى را با مفهوم جامعترى
شناسايى كنيم؛ مثل اينكه گفتهاند: «دولت دموكراتيك بيانكننده اراده عمومى
شهروندان است.» و يا «دموكراسى طريق مسالمتآميزى براى استخلاص شهروندان از
حكومتهايى است كه اكثر شهروندان از آن ناراضىاند.»[1]
در اينجا، برخى يك قدم جلوتر آمده و نقش «اراده عمومى» و «رضايت شهروندان» را در
مشروعيّت رژيم سياسى مورد توجه قرار داده و گفتهاند:
هر حكومتى تنها هنگامى كاملا مشروعيت مىيابد كه موفق شود كليه
رعايايش را از طريق دلبستگى رام خود كند. و بر همين اساس، نتيجه گرفتهاند كه:
هيچيك از حكومتهاى دموكراتيكى كه انقلاب كبير فرانسه ايجاد كرده است، به مشروعيت
نرسيدهاند؛ زيرا اكثريتهاى ادعايى، كه خواهان حاكميت بودند، چيزى جز اقليتهاى
استتار كرده نبودند و هيچيك شهامت احترام گذاشتن به حق مخالفت را نداشتند.[2] با صرفنظر از مسئله ملاك مشروعيت
يك رژيم سياسى، كه مستقلا مطرح خواهد شد، اين نكته قابل انكار و ترديد نيست كه هيچ
رژيمى بدون قبول و حمايت مردم، استوار و قدرتمند نخواهد ماند و نمىتواند به ادامه
حيات خود اميدوار باشد.
اين حضور سياسى و مشاركت مردمى، بايد در قالب رفتارها و نهادهاى خاص
سياسى ظهور يابد؛ چرا كه بدون استقرار نهادهاى سياسى و مدلسازى رفتارها، به گونه
مجرد