نام کتاب : درسهايى از وصيت نامه امام خمينى( ره) نویسنده : شفيعى مازندرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 41
عمادالدّولة، عضدالدّولة و معزالدّوله) كوشيدند تا اقتدار ايران
را در برابر حاكمان ستمْكيش عبّاسى احيا كنند. اين سلسله چون شيعه امامى بودند،
عاشورا را بهعنوان روز عزا در سال 352، روز تعطيل عمومى اعلام كردند. مىدانيم كه
طوفان بنيانكن قواى شيطانى تاكنون نتوانسته است، كمترين خللى در جلالت آن پديد
آورد؛ چنانكه امام راحل قدس سره فرمود:
ملّت ما را اين مجالس (مجالس عزا) حفظ كرده؛ بىخود نبود كه مأمورين
ساواك رضاخان، تمام مجالس عزا را قدغن كردند ... در زمان محمّد رضا هم به همين
معنا منتها با فرم ديگر.[1]
تمايز ميان مرگ سرخ و مرگ طبيعى همچون تمايز ميان آب و سراب است ولى
آنچه به شرح و توضيح نيازمند است، تمايز اساسى برخى از مرگهاى سرخ از بعض ديگر
است. بر اين اساس، هر محقّق ژرفنگر، هر متفكّر واقعبين و هر بيننده هوشمند
مىپرسد: چرا حماسه تاريخساز كربلا در ميان جوامع بشرى از چنان بالندگى و
درخشندگىيى برخوردار است كه ساير نهضتها از اين جهت قابل مقايسه با آن نيست؟
راز اصلى اين تجلّى و جاودانگى را مىتوان در مسائل زير جويا شد:
1. برجستگى پيشواى نهضت
برجستگى قيام به برجستگى پديد آورنده و اهداف او بستگى تامّ دارد و
ترديدى نيست كه برجستگى پيشواى نهضت در به سامان بودن موقعيّت نهضت، تأثيرى به سزا
دارد؛ چنانكه آوازه تاريخى و جاودانگى نهضت نيز به آوازه پيشواى آن بستگى دارد.
در اين باره پيشواى نهضت عاشورا را مثال مىآوريم: پرچم حماسه عاشورا
بر دوش كسى است كه امام واجب الطّاعة و تجسّم سياست اسلامى است[2]
و در دامان عصمت و طهارت نفسانى (دامان رسول اللّه) پرورش يافته است. بدون ترديد،
حركت و سيره چنين انسانى الگوى جهانيان است؛ چنانكه پرچمدار قيام عاشورا، خود به
اين حقيقت اشاره دارد:
«فلكم فى اسوة؛ من اسوهاى براى شمايم».[3] البتّه كردار، رفتار، گفتار و سنّت
چنين انسانى از