responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درسهايى از وصيت نامه امام خمينى( ره) نویسنده : شفيعى مازندرانى، محمد    جلد : 1  صفحه : 118

اسلام را حفظ كنيم و اين تكليف است كه ايجاب مى‌كند تا خون‌ها ريخته شود.

ه. انديشه تأسيس حكومت اسلامى‌

نزديك شدن عالمان به دربار

راز نزديك شدن بعضى عالمان مسلمان به دربار شاهان را مى‌توان چنين بيان كرد:

1. دعوت حاكمان و درباريان به صراط حق، صلاح، سداد و پيشگيرى از طغيان و انحراف آنان. علّامه مجلسى در بحارالانوار چنين نقل مى‌كند:

امام باقر عليه السلام به ديدار عمربن عبدالعزيز رفت؛ او را نصيحت كرد و از آن جمله فرمود: «اى عمر! درِ خانه‌ات را براى رفع مشكلات مردم بازگذار، دسترسى مردم به خود را آسان كن، به يارى مظلوم بشتاب و حق مظلومان را به آنان بازگردان».[1]

2. تبليغ، ترويج و گسترش احكام اسلامى از طريق به كارگيرى توان دربار و استفاده از موقعيّت و امكانات آنان جهت پيشبرد حق و ترويج احكام خدا.

فقيهان مسلمان، همواره در صدد تشكيل حكومت اسلامى بوده‌اند. گاهى كه زمينه‌ها و شرايط دستيابى به اين مقصود به‌طور كامل آماده نبوده است، آنان به مرتبه‌اى كمتر قناعت مى‌كرده‌اند و براى دستيابى به مرتبه مورد نظر خود در انتظار بوده‌اند.

امام خمينى قدس سره در بيان خدمات عالمان دين به اسلام و راز دخالت آنان (به ويژه عالمان دوره صفويّه) در امور سياسى يادآورى مى‌كند كه آنان، دربار را براى رسيدن به اهداف الهى خود مى‌خواسته‌اند، نه آنكه دربارى بوده‌اند.[2]


[1]. بحارالانوار، ج 72، ص 344.

[2]. امام خمينى قدس سره در يكى از رهنمودهاى خود فرمود:« هدف علما از نزديك شدن به سلاطين، ترويج مذهب تشيّع بوده است ... اين تاريخ صد ساله، صد و چند ساله اخير در دست است، ما يك خرده جلوترش مى‌رويم مى‌بينيم كه يك طايفه از علما، اينها گذشت كرده‌اند از يك مقاماتى و متّصل شده‌اند به سلاطين، با اين‌كه مى‌ديدند كه مردم مخالفند، لكن براى ترويج ديانت و ترويج تشيّع اسلامى و ترويج مذهب حق، اينها متّصل شده‌اند به يك سلاطينى و اين سلاطين را وادار كرده‌اند، خواهى نخواهى براى ترويج مذهب، مذهب تشيّع. اينها آخوند دربارى نبودند، اين اشتباهى است كه بعضى نويسندگان ما مى‌كنند، ... اينها اغراض سياسى داشتند، اغراض دينى داشتند. نبايد يك كسى تا به گوشش خورد كه مثلًا« مجلسى» ... رضوان‌اللّه تعالى عليه-، محقّق ثانى- رضوان اللّه عليه-، نمى‌دانم شيخ بهايى- رضوان اللّه عليه- با اينها روابط داشتند و مى‌رفتند سراغ اينها، همراهى‌شان مى‌كردند، خيال كند كه اينها مانده بودند براى جاه و- عرض مى‌كنم- عزّت و احتياج داشتند به اينكه سلطان حسين و شاه عبّاس با آنها عنايتى بكنند، اين حرف‌ها نبوده در كار. آنها گذشت كردند، يك گذشت، يك مجاهده نفسانى كرده‌اند براى اين كه اين مذهب را به وسيله آنها، به دست آنها ترويج كنند. در يك محيطى كه اجازه مى‌گرفتند كه شش ماه ديگر اجازه بدهيد ما حضرت امير را سبّ كنيم، وقتى جلوگيرى از سبّ حضرت امير مى‌خواستند بكنند( در يكى از بلاد ايران شنيدم اجازه خواستند كه خوب شش ماه ديگر صبر كنيد ما سبّش بكنيم). اينها در يك همچو محيطى كه سبّ حضرت امير اين طورها بوده و رايج بوده و از مذهب تشيّع هيچ خبرى نبود و هيچ اسمى نبوده، اينها رفته‌اند مجاهده كرده‌اند. مردم آن عصر شايد اشكال به آنها داشتند از باب نفهمى، چنانچه حالا هم اگر كسى اشكال كند نمى‌داند قضيه را، غرض ندارد.( صحيفه نور، ج 1، ص 259- 258)

نام کتاب : درسهايى از وصيت نامه امام خمينى( ره) نویسنده : شفيعى مازندرانى، محمد    جلد : 1  صفحه : 118
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست