نام کتاب : درسهايى از فقه سياسى اسلام: اسرار، مناسك، ادله حج نویسنده : صادقى تهرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 69
نوميدى دائمى نائب بفرستد، و پس از زوال
عذرش اگر استطاعت ماليش باقى است خود نيز حج برود.
مسأله 3- در اين دو صورت اگر اميد برطرف شدن عذر را دارد، در صورت
اوّل كه حج از سابق بر عهدهاش بوده واجب است فعلًا نائب بفرستد، و بعداً هم اگر
ممكن شد خودش نيز انجام دهد، و در صورت دوّم به انتظار تكميل استطاعت صبر كند، و
اگر هم مكن است، هم فعلًا نائب بفرستد و هم خودش پس از رفع مانع حج برود، ولى اين
ظاهراً واجب نيست، زيرا فعلًا استطاعت كامل ندارد، برخلاف صورت اوّل كه خودش به
علت تأخير عمديش معذور شده است.
مسأله 4- مهمترين استطاعتهاى پنجگانه استطاعت مالى و سپس شرعى
است، كه حال استطاعت عقلى روشن، و استطاعت بدنى و راهى تنها هيچگاه كافى نيست، و
چنانكه گذشت: اگر استطاعت مالى داشته باشد زمينه وجوب حج يا نائب فرستادن هست، ولى
اگر استطاعت مالى نداشت با قرض وجود چهار استطاعت ديگر هم هرگز جاى وجوب حج نيست،
و چون حج خانه خدا و مردم واجبى است اجتماعى در عين آنكه فردى است، و از خود آيه
استطاعت نيز اينگونه مىفهميم كه «وَ لِلَّهِ عَلَى
النَّاسِ»: براى خداست برعهده مردمان زيارت خانه، كه اگر تو مال دارى و حال
ندارى با مالت كسى را بفرست كه حال دارد و مال ندارد، كه با دو استطاعت ناقص با يك
نماينده، حجى كامل انجام شود.
مسأله 5- بر همين اساس كه اصل استطاعت همان مالى است البته با
صرفنظر از عقلى و ملاحظه شرعى چنانچه با نبودن استطاعت شرعى و تحمل كردن سختى
راهى و بدنى حج رفت حجهالاسلام است، كه مقصود از استطاعت راهى رسيدن به كشور حج
است و اكنون كه رسيده براى خود حج
نام کتاب : درسهايى از فقه سياسى اسلام: اسرار، مناسك، ادله حج نویسنده : صادقى تهرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 69