نام کتاب : درسهايى از فقه سياسى اسلام: اسرار، مناسك، ادله حج نویسنده : صادقى تهرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 40
دهد»[1]
ولى قاعده در موارد اختلاف احاديث رجوع به قرآن است وآيه گذشته بيرون رفتنش را
بهطور كلى ممنوع كرده است.
بلى اگر اميد آشتى شدن نيست، يا پس از برگشتن هنوز وقت عده باقى است،
ظاهراً در اينگونه موارد با اجازه شوهر مىتواند حجهالاسلام برود، و حتى بدون
اجازه هم بعيد نيست خصوصاً اگر اميد آشتى هرگز نباشد.[2]
استطاعت عرفى:
اين استطاعت چنانكه گذشت بر سه بخش: مالى بدنى، راهى منقسم است، و
معناى توانائى حج در هر سه يكى است كه بدون حرج و مشقت تحملناپذير، بىآنكه تمامى
قدرتش را به ميان گذارد بتواند به زيارت خانه خدا رفته و مناسكش را آنگونه كه بايد
انجام دهد كه: «ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِى الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ»: دينى حرجى نيست و در دين هم تكليف حرجى نيست، بدين معنى كه انجام
وظيفه دينى راه پس و پيش را در زندگى به روى تو ببندد و تو را آنچنان زير منگنه
فشار دهد كه به ناچار آنچه تاب و توان دارى ... مصرف كنى ... نه! بلكه «بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» خدا هميشه براى بندگان آسان خواسته نه سخت: آنگونه كه طاقتفرسا و
بيچاره كننده باشد.
استطاعت مالى
[1] - چنانكه علا از محمد از يكى از آن دو بزرگوار
آورده كه زن طلاق داده شده در حال عده حج ىكند.( وافى ج 2، باب حج ذات العده، ص
51)
[2] - اگر بتواند ميان اين دو واجب: حقالله و حق الناس
جمع كند، خصوص در صورتى كه بعداً نتواند حجشرا انجام دهد، و مخصوصاً در شرائط
زمان ما كه ايام ضرورى حج خيلى كمتر از ايام عده است، ظاهراً اينجا مورد منع آيه
عده نيست، و حديث« بيرون نرود» به استناد آيه با حديث« اگر حجهالاسلام است»
تقييد.
نام کتاب : درسهايى از فقه سياسى اسلام: اسرار، مناسك، ادله حج نویسنده : صادقى تهرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 40