نام کتاب : درسهايى از فقه سياسى اسلام: اسرار، مناسك، ادله حج نویسنده : صادقى تهرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 320
همچون گناه شايسته توبه است، و اگر حج قرآن
يا افراد است، از هر آنچه در پيش كردهاى به سوى خدا بازگشت مىكنى.
وقوف عرفات از ظهر تا غروب است، از آنگاه كه خورشيد در بلندترين
قلهاش در تابش است، تو نيز در بلندترين قله عرفات: شناختها قرار گير، تا آن
خورشيد غروب كند، اما خورشيد عقلت در ظلمات شب مشعر تابانتر شود، و در شعور گاه
مشعر آنچنانات را آنچنانتر كند.
اين سه گام عقل و شعور و عشق را به ترتيب بردار، كه با بر هم زدن،
ترتيبش حجت باطل است، زندگيت عاطل است، كه شناخت بدون باريكبينى بىفائده، و
باريكبينى پيش از شناخت ناشدنى، و عشق بىشناخت و باريكبينى جنونآميز، و شناخت
و شعور بدون عشق و عمل عاشقانه عقيم و بىاثر است.
و اين «جبل الرحمه» كه منبر آخرين پيام رسالت بود ما را به ياد چكيده
و قله عرفات رسالت اسلامى مىاندازد، با اين حال روز عرفه مكروه است بالاى آن روى
يا وقوف كنى كه تو هر كه باشى پا منبرى اين رسالت هستى و نه منبرى، و نيز در آن
روز درنگ در دامنه جبلالرحمه بر جاهاى ديگر عرفات برترى هم ندارد، كه صاحب منبر
نيز در آنجا خودش را نفى و تنها خدايش را اثبات كرد، چنانكه در خبر است پيمبر
نازنين در رهگذر كوه عرفات وقوف فرمود، مردم از اطراف به سويش به پاى شترش
شتافتند، تا در پيرامونش وقوف كنند، آنها را پر كند باز هم برگشتند فرمود: «مردم!
(اسرار حج- 21)
عرفات جاى پاى شتر من نيست، اين پهنه صحرا همهاش عرفات است موقف
است: برويد و بىتفاوت در اين پهنه صحرا وقوف كنيد».[1]
[1] - وسائل الشيعه جديد، ج 1، ص 13، معاويه بن عمار از
حضرت صادق( ع).
نام کتاب : درسهايى از فقه سياسى اسلام: اسرار، مناسك، ادله حج نویسنده : صادقى تهرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 320