نام کتاب : درسهايى از فقه سياسى اسلام: اسرار، مناسك، ادله حج نویسنده : صادقى تهرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 228
با آنكه هرگز يكى از اين الفاظ هم نه واجب
است و نه مستحب، بلكه مخلّ است به روح طواف، وطائف را به جاى آنكه سرگردان حق به
دور خانه حق شود، در الفاظ و قرائت نيت سرگردان مىكند.
حاجى مىگفت من بدبخت بىكس بىنيت لبيك گفتم! چه كنم؟ بدو گفتم:
اصلًا چرا لبيك گفتى؟ چرا به مياقات رفتى؟ گفت: خوب براى احرام! براى همين كارى كه
همه مىكنند! گفتم خوب همين هم نيت است! عجيب همين نيت است؟ ورد و ذكرى ديگر لازم
نيست؟ الحمدلله راحت شدم، پس ديگر به ميقات رفتن و معلم نيت همراه بردن نمىخواهد؟
نه راحت باش!
تو در همان حال اوّل احرام هر چه را حج يا عمره را تصميم داشتى و
لبيك گفتى، همان نيت همگى اعمال توست، فقط از آن نيت منصرف نشو، اعمالت را بر همان
اصل انجام بده همين كافى است، و اگر چيزى اضافه بر اين از تو خواستند مطالبه دليل
كن كه آيا روايتى هم در اينباره هست، آيا هيچ فقيهى اينگونه فتوى داده است؟ و
اصولًا نيت كار دل است نه زبان، فقط زبان كمكى استحبابى به دل است آن هم نه
اينگونه پر از پيرايه و خالى از معنى!
2- حالت طواف:
از شرائط صحت طواف حالت طهارت است: طهارت بدن و لباس از نجاسات ظاهرى
كه طهارت از خبث گويند، و نيز طهارت از حدث، و چون طهارت از خبث شرط علمى و طهارت
از حدث شرط واقعى است، اينجا در دو بخش گفتگو مىكنيم:
1 طهارت از خبث:
اين شرط در صورتى است كه بداند لباس يا بدنش متنجس است، كه اگر از اوّل
نمىدانست و طواف را به نجاست بدن يا لباس انجام داد صحيح است، ولى
نام کتاب : درسهايى از فقه سياسى اسلام: اسرار، مناسك، ادله حج نویسنده : صادقى تهرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 228