نام کتاب : درسهايى از فقه سياسى اسلام: اسرار، مناسك، ادله حج نویسنده : صادقى تهرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 185
حضرت باقر (ع) بر زنى گذر كرد كه محرم بود و
نقابدار، فرمود: محرم شو، چهره را تو را باز كن، چادر تو را از بالا پائين انداز
كه اگر نقابگيرى چهرهات دگرگون نشود، مردى گفت: تا كجا چادرش را بر چهره اندازد؟
فرمود: «تا چشمش يا دهانش»- «تا آنجا كه بتواند ببيند»[1]
و در خبر ديگر است كه «اگر مردى بر او گذشت با لباس پوشش كند، رويش را به همان
اندازه كه بتواند ببيند از نامحرم بگيرد» ولى بر نامحرم حرام است همين مقدار باز
را هم بنگرد.
از اينگونه اخبار چنان مىنمايد كه اولًا حجاب از نامحرمان تا چه
اندازهاى واجب است و تا چه اندازه پوشيدن صورت در حالت احرام حرام، نه اينكه همه
چهره برابر نامحرمان باز باشد، و نه آنكه همهاش را بپوشد، بلكه حد وسط، و اگر هم
نامحرمى نيست، يا هست و نگاه نمىكند، واجب است همه صورت باز باشد، و قدر مسلم اين
است كه پوشيدن همه صورت با نگاه كردن نامحرم حرام است، بلكه از بالا تا چشم يا
دهان را فقط مىتواند بپوشد، مگر اينكه سواره باشد و اگر چادرش را فقط تا چشم بكشد
از زير گردن و هم قسمت پوشيدهاش پيدا باشد، كه اينجا بر حسب روايت مىتواند تا
گردنش را نيز بپوشد: «تسدل المرأه ثوبها على وجهها من أعلاها الى النحر إذا كانت
راكبه» تكه طبعاً در زمان ما چنان محظورى پيش نمىآيد، خصوص آنكه زنها مىتوانند
جورى تا چشم را بپوشند كه نامحرم از هيچ طرفى نتواند نگاه كند.
باز هم تكرار مىكنيم كه جواز باز بودن مقدارى از صورت مستلزم جواز
نگاه كردن نامحرم نيست، و اصولًا چون پوشيدن همه صورت حرجى و پرمشقت
[1] - جملهدوّم در خبر صحيح ديگر است، و ظاهراً مقصود
در هر دو يكى است كه لااقل بتواند ببيند.
نام کتاب : درسهايى از فقه سياسى اسلام: اسرار، مناسك، ادله حج نویسنده : صادقى تهرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 185