شاه نسبت داد و عاملان آن را سفاكان خونخوار، دزدان غارتگر و
چپاولگران بىوطن ناميد.[1] اوج نمايش حركت مردمى در سطح
بسيار گسترده، در راهپيمايىهاى سرنوشتساز تاسوعا و عاشورا نمايان شد كه كالبد
رژيم را از حاكميت ظاهرى تهى و ارتش را نيز از اختيار آن خارج نمود. اهميت اين
راهپيمايىها در سقوط شاه، بسيار تعيينكننده بود؛ زيرا جمعيت چند ميليونى همواره
شعار «مرگ بر شاه» سر مىدادند كه در قطعنامه پايانى آن نيز اين موضوع تأكيد
گرديد.[2] امام خمينى (قدس سره) پس از
اين حركت تاريخى و سرنوشتساز، پيامى خطاب به ملت ايران فرستاد و از اين اقدام
آنان تجليل كرد. ايشان اين راهپيمايىهاى بزرگ را بهمنزله رفراندومى مجدد شمرد كه
براى هيچكس ابهامى باقى نگذاشت.[3] ويژگى عمده اين مرحله، كنش يا
عمل سياسى مردم بود كه در مواقعى مستقيماً با سربازان دولتى درگير مىشدند، يا حتى
پادگانها را تصرف و سلاحها را خارج مىكردند. اين در حالى بود كه حتى برخى شهرها
كاملًا به تصرف مردم درآمد.
در چنين اوضاعى كه رژيم در آستانه فروپاشى بود، شاه و خاندانش در 26
دىماه 1357 از كشور خارج شد. با پخش اين خبر، ناگهان موج تظاهرات و جشن شادى
سراسر ايران را فراگرفت؛ تا جايىكه تمامى مجسمههاى شاه پايين كشيده شد و
پرچمهاى اللهاكبر بهجاى آنها نصب گرديد. با فرار شاه صحبت از آمدن امام خمينى
(قدس سره) شد، ولى دولت شاپور بختيار مخالفت كرد؛ زيرا روشن بود كه با ورود حضرت
امام آخرين بازماندگان رژيم نيز سقوط خواهند كرد.
با فرارسيدن اربعين و انتظار مردم براى ورود امام خمينى (قدس سره) به
ايران، جمعيت زيادى از سراسر كشور وارد تهران شدند. اين جمعيت انبوه در تهران و
شهرستانها به خروش آمدند و عظيمترين راهپيمايى تاريخى را برگزار نمودند. در
قطعنامه پايانى، راهپيمايان برقرارى