سياستهاى شبه ترقى خواهانه كه در اين دوران شكل گرفت، بايد از همين
منظر تحليل گردد. براى بررسى چارچوب الگوى ترقى در عصر پهلوى دوم كه در قالب توسعه
مطرح شد، مىبايد بهاختصار با وضعيت ايران در آن دوران و عوامل مؤثر بر مسائل آن
آشنا گرديم.
يك. اقدامات پهلوى دوم و تحميل تغييرات اجتماعى
جنگ جهانى دوم، اشغال نظامى ايران، فروپاشى دولت رضاخان و همچنين
آثار سياستهاى وى، ايران را در آغاز از نظر اقتصادى، سياسى و اجتماعى با مشكلات
بسيارى روبهرو نمود. بررسى وضعيت اقتصادى ايران بعد از جنگ جهانى دوم نشان مىدهد
كه اين كشور در وضعيت نامطلوبى قرار داشته و از سويى بهدليل اشغال نظامى دچار
آسيبهاى جدى بوده است.[1] اين وضعيت،
بر جمعيت كشور بهويژه شهرهاى بزرگ تأثيرات مخربى برجاى نهاد كه مهمترين آن، تورم
بيش از حدى بود كه در سالهاى نخستين جنگ بهوجود آمد.
دهه 1320 شمسى در ايران و وجود مشكلات اقتصادى، مقارن با پايان جنگ
جهانى دوم و شكلگيرى نظام دوقطبى در جهان است كه در آن بلوك شرق و غرب افزون بر
واقع شدن در جنگ سرد، با يكديگر براى جذب كشورهاى مهم جهانسوم و قرار دادن آنها
در زمره كشورهاى حامى خود در رقابت بودند. بدين بيان، از يكسو پيروان ايدئولوژى
كمونيستى با استفاده از گروههاى وابسته به خود در كشورهاى جهانسوم، درپى ايجاد
انقلاب كمونيستى در اين كشورها بودند و از سويى ديگر كشورهاى بلوك غرب و در رأس
آنها آمريكا نيز مىكوشيدند كشورهاى جهانسوم را به خود جذب كنند تا با يافتن
متحدانى در مناطق مختلف جهان، منافع خود را در اين مناطق حفظ كنند.
كشور ايران در اين دوران از نظر استراتژيك و داشتن ذخاير طبيعى، مورد
توجه هر دو ابر قدرت جهان بود. در اين ميان، غرب و در رأس آن آمريكا تلاش كرد تا
بتواند ايران را به كشورى حامى غرب و دشمن كمونيسم بدل كند. از ديدگاه تحليلگران
و دولتمردان غربى،
[1]. بنگريد به: همايون كاتوزيان، اقتصاد سياسى
ايران از مشروطيت تا پايان سلسله پهلوى، ص 194- 189.