در انقلاب اسلامى منجر مىگردد. در اين فصل به بررسى چالش ميان ترقى
غربى و تعالى در اواخر عصر قاجار تا روىكار آمدن دولت پهلوى مىپردازيم.
الف) جنگهاى ايران و روسيه و فتواى جهاد
در فصل گذشته بهاختصار درباره وضعيت سياسى- اجتماعى ايران در قرن
نوزدهم ميلادى به ميان آمد. اين وضعيت يكى از عواملى بود كه سبب شد كشورهاى
استعمارگر به شكلهاى مختلف به ايران دستاندازى كنند. يكى از مهمترين وقايع در
اين زمان، جنگهاى ايران و روسيه بود. در اين جنگها علماى مذهبى در راستاى حفظ
بلاد اسلامى از تسلط كفار، فتواى جهاد را صادر نمودند. اين حركت علماى مذهبى از
اولين اقداماتى است كه در ايران معاصر، در راستاى نفى استعمار و بيرون آمدن از
وضعيت موجود صورت گرفت. واكنش سريع علماى شيعه نشان مىدهد كه گرايش عالمان به
احياى روحيه بيدارى اسلامى و حضور بيشتر آنها در سياست، گسترشى روزافزون داشته
است.[1] درحقيقت
حفظ اساس اسلام و دين در تقابل با استبداد داخلى و بهكار بستن قاعده «نفى سبيل»[2] در رويارويى با استعمارگران خارجى،
از نخستين حركتهايى است كه در شكلگيرى نگرش پيشرفت و تعالى مؤثر بود. بىترديد
شكست ايران در مواجهه با قدرتهاى بزرگ و ازسويى برخى تحولات اجتماعى و فكرى موجب
شد كه مراجع تقليد و نيروهاى مذهبى براى مقابله با دشمن خارجى بهپا خيزند.[3] بدينترتيب در تفكر نوين انقلابى
شيعه، تفسيرهاى «دعوتكننده به آرامش»، «انفعال» و «تسليم» كنار نهاده شد و روحيه
انقلابى و مبارزه،
[1]. هنرى لطيفپور، فرهنگ سياسى شيعه و انقلاب
اسلامى، ص 170.
[2]. اين قاعده كه براساس آيه« وَلَنْ يجْعَلَ
اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلًا»( نساء( 4): 141) شكل گرفت،
سلطه كافران بر مسلمانان را نفى مىكرد.