برنامهريزى بهمنظور رفع موانع، امرى ضرورى است. بديهى است كه
ايجاد تحولات عميق فرهنگى و مقابله با سلطهگرى مخالفان نظام، بدون توجه به
حوزههاى مربوط به علوم انسانى امكانپذير نيست.[1]
اكنون بخش درخور توجهى از سرفصلهاى علوم انسانى برگرفته از نظريات دنياى غرب است
كه بىشك چالشى جدى براى جهتگيرى دانشجويان در آينده خواهد بود. البته منظور اين
نيست كه اين نظريهها را يكسره حذف كنيم، بلكه بايد سرفصلهايى برگرفته از فرهنگ
اسلامى- ايرانى خود نيز بهدست دهيم؛ آنگونهكه بتوان به نقد باورها و نظريههاى
انديشمندان غربى پرداخت. رشتههاى متعددى در حوزه علوم انسانى وجود دارد كه كاملًا
تحتتأثير الگوهاى جامعه غربى است كه اين بىگمان مهمترين دليل ايجاد انحرافات
فكرى گسترده در آينده است. در اين خصوص تأكيد مقام معظم رهبرى نيز از همينروست.
ازاينرو، مسئولان مىبايد در ساختار و سرفصلهاى بسيارى از رشتههاى علوم انسانى،
تحول درخورى ايجاد نمايند.
دو. چالشهاى بينالمللى
1. تحريمها
برخى كشورها همواره در برابر هنجارهاى نظام بينالملل رويهاى موازى
در پيش مىگيرند و به همين دليل نظام بينالملل نيز از تحريم اين كشورها امتناع
مىورزد. از اينسو نيز كشورى كه بهدليل باور به يكسرى ارزشها، برخلاف
خواستههاى نظام بينالملل عمل نمايد، همواره مورد غضب بوده است. يكى از اين
كشورها جمهورى اسلامى ايران است كه پس از انقلاب اسلامى با به چالش كشيدن هنجارهاى
موجود در عرصه نظام بينالملل، در معرض تحريمهاى متفاوتى قرار گرفته است.
تحريمهاى ايران از سال 1358 ازسوى آمريكا آغاز گرديد. اين كشور در
سالهاى بعد نيز براى مهار ايران، هم خود به اتخاذ تحريمهاى جديدترى اقدام نمود و
هم ساير كشورها و نهادهاى بينالملل را به انجام اين كار ترغيب كرد. فشار آمريكا و
ساير قدرتهاى سلطهگر به