نظم بينالمللى گرديد. اين انقلاب با شعار نفى سلطه شرق و غرب
خواستار آزادى ملت ايران از نفوذ و دخالت قدرتهاى خارجى شد. بىترديد در انقلاب
اسلامى توكل به خداوند، منشأ استقلال بهشمار مىرود.
از ديدگاه امام خمينى (قدس سره) مهمترين بُعد استقلال، نفى هرگونه
وابستگى به نيروهاى خارجى است. به بيانى ديگر، هدف از استقلال، تصميمگيرىهاى
كشور مبتنى بر منافع و مصالح كشور است. استقلالطلبى در انقلاب اسلامى موجب تقويت
برابرى دولتها و حاكميتها، تحقق حقوق الهى و انسانى ملتها در نظام بينالملل و
ازسويى سبب تضعيف سلطه قدرتهاى بزرگ بر منطقه خاورميانه گرديد. درواقع انقلاب
اسلامى با افشاى ماهيت سلطهگرانه و سياستهاى يك جانبه گرايانه قدرتهاى بزرگ
توانست بر اسطوره شكستناپذيرى آنان خط بطلانى بكشد و بسترى مناسب را براى
حركتهاى مستقل و آزادىبخش (براساس خودآگاهى محرومان و مستضعفان) فراهم سازد.
انقلاب اسلامى همزمان به مبارزه در دو جبهه استبدادستيزى و
استعمارستيزى و نفى وابستگى پرداخت و همين امر موجب شد كه فرهنگ استقلالخواهى و
آزادىخواهى در سطوح مختلف مردم، دولتها و جنبشهاى آزادىبخش راه يابد؛ چراكه
اساساً الگوى نظام سياسى جمهورى اسلامى با دو الگوى رايج ليبراليستى و سوسياليستى
مقابله مىكرد و مبانى سكولاريستى، اومانيستى و ماترياليستى را به چالش مىكشيد.
بدينسان، از جذابيت ايدئولوژىهاى ماركسيستى و ناسيوناليستى بهعنوان ايدئولوژى
مبارزاتى ملتهاى آزادىخواه كاسته شد. بنابراين انقلاب اسلامى با گشودن جبهه سومى
در نظام بينالملل توانست با نظم بينالملل مادىگرايانه به مقابله برخيزد و در
ميان ملتهاى جهانسوم نيز به فرهنگسازى در زمينههاى استقلالطلبى و
استعمارستيزى مبادرت نمايد.
3. فرهنگسازى درباره وحدت تمدنى جهان اسلام
انقلاب اسلامى با تأكيد بر وحدت شيعه و سنى، تقريب مذاهب اسلامى و
نفى فرقهگرايى مذهبى، درصدد برآمد تا ميان ملتهاى مسلمان وحدت ايجاد كند و
ازسويى پروژه امتسازى را عملى نمايد. بىگمان اين مهم بر باورهاى اصيل اسلامى و
نيز آيينها و مراسم سنتى