سپرده شود و فرهنگ غرب نيز بهتمامى پذيرفته گردد.[1]
انقلاب اسلامى كه نخست يك انقلاب فرهنگى بود، با تعميم خودباورى فرهنگى و گسترش
شعائر دينى، زمينه را براى تقويت پايههاى ايمانى مردم و پرورش نسلهاى خودباور
فراهم نمود و ازسويى با عمومى كردن آموزش در سطح جامعه و افزايش سطح علمى
دانشآموختگان، به رشد استعدادها و شكوفايى قدرت ابتكار مردم- بهويژه جوانان- كمك
كرد. افزون بر اين، انقلاب اسلامى با دگرگون ساختن نگرش زن مسلمان نسبت به خود
ومحيط پيرامون خويش، او را به بازيابى جايگاه و نقش واقعى زنان ايرانى در خانواده
و جامعهفراخواند.
2. عمومى شدن آموزش و ارتقاى سطح علمى جامعه
پيش از پيروزى انقلاب اسلامى ايران با آنكه در تبليغ رشد فرهنگى كشور
و مبارزه با بىسوادى هياهوى زيادى مىشد، بسيارى از مردم ايران- حتى در شهرها-
بىسواد بودند. در نظام جمهورى اسلامى نهضت مدرسهسازى رشد شتابندهاى يافت؛
آنگونه كه هر ساله بيش از صدهزار متر مربع به فضاى آموزشى كشور افزوده مىشد.
نهضت سوادآموزى در باسواد كردن ميليونها نفر كه از نعمت خواندن و نوشتن محروم
بودند، موفقيت چشمگيرى داشته است. در راستاى همين رشد فرهنگى، قدرت ابتكار و
خلاقيت مردم به ثمر نشست؛ بهگونهاىكه جهان هر ساله شاهد پيروزىهاى نخبگان
ايرانى در رشتههاى مختلف در سطوح جهانى است.
3. ارتقاى جايگاه زن در اجتماع
يكى ديگر از دستاوردهاى فرهنگى انقلاب، مشخص شدن جايگاه واقعى زن
مسلمان در اجتماع و منزل بود. براساس خودباختگى فرهنگى و رواج ارزشهاى غربى در
عصر پهلوى، هويت اسلامى زنِ مسلمان ايرانى مورد تهديد قرار گرفت. ازسويى در جامعه
بهتدريج فرهنگ برهنگى و بىعفتى رواج مىيافت و از فعاليتهاى اجتماعى و سودمند
زنان نيز كاسته مىشد.