responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حكومت دينى از منظر استاد شهيد مطهري نویسنده : قدردان قراملكى، محمد حسن    جلد : 1  صفحه : 48

امتناع امام رضا عليه السّلام‌

اما مسأله عدم پذيرفتن وليعهدى توسط امام رضا عليه السّلام، در پاسخ آن بايد نكات تاريخى روشن شود كه آيا مأمون واقعا مى‌خواست حضرت به عنوان وليعهد واقعى باشد و بعد از او خليفه مسلمين گردد؟ يا اين‌كه مأمون اغراض سياسى ديگرى داشت. مثلا مى‌خواست براى تداوم حكومت خود، نظر ايرانيان را به حكومت خود جلب كند.

و يا اين‌كه درصدد سرنگونى قيام علويان و خلع سلاح امام بود؟[1] و يا اين كه مى‌خواست با كشاندن امام به عرصه حكومت، هم شخصيت معنوى امام را زير سؤال ببرد و هم به حكومت خويش مشروعيت بخشد؟ در تحليل مسأله ولايتعهدى اين نكات تاريخى بايد روشن گردد.

اما در فلسفه امتناع امام از پذيرفتن ولايتعهدى نكته جالبى وجود دارد كه طراحان شبهه به كلى آن را نديده و يا ناديده انگاشتند و آن علتى است كه خود حضرت به آن تصريح مى‌كند.

حضرت از پذيرفتن پيشنهاد مأمون سرباز مى‌زند اما نه به علتى كه حكومت را حق الهى و شرعى خود نمى‌داند كه اشكال‌كننده آن را توهم كرده است، بلكه درست به همين علت، يعنى چون حكومت حق الهى حضرت است، پيشنهاد مأمون را رد مى‌كند. چرا كه پذيرفتن پيشنهاد، يعنى تأييد و به رسميت شناختن خلافت مأمون و انكار حق الهى خود. شهيد مطهرى جريان پيشنهاد مأمون به امام را چنين تشريح مى‌كند:

بار ديگر مأمون با حضرت مذاكره كرد و باز تهديد به قتل كرد. يك دفعه هم گفت: چرا قبول نمى‌كنى؟ آنها خودشان مى‌دانستند كه ته دل‌ها چيست؟ و حضرت رضا عليه السّلام چرا قبول نمى‌كند.

حضرت رضا عليه السّلام قبول نمى‌كرد. چون خود حضرت بعدها به مأمون فرمود:

تو مال چه كسى را دارى مى‌دهى؟ اين مسأله براى حضرت رضا عليه السّلام مطرح‌


[1] - ر. ك: علامه طباطبايى، شيعه در اسلام، ص 212.

نام کتاب : حكومت دينى از منظر استاد شهيد مطهري نویسنده : قدردان قراملكى، محمد حسن    جلد : 1  صفحه : 48
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست