البته اين پيمان و تعهد كه از آن «بيعت» ياد مىشود به خصوص تعهد و
ميثاق مردم در قبال حاكم و حكومت اطلاق مىشود و پيمانهايى كه يك طرف آن حاكم و
حكومت نباشد بيعت بر آن گفته نمىشود[2].
فرق بيعت با رأى
بيعت با رأى دادن در زمان ما كمى فرق مىكند. بيعت پررنگتر است، رأى
صرف انتخاب كردن است، نه تسليم اطاعت شدن. بيعت اين است كه خود را تسليم امر او
مىكند[3].
به ديگر سخن بيعت رنگ شرعى به خود مىگيرد و ازاينرو استاد با
استناد به بعضى از فرازهاى نهج البلاغه[4]
وفاى مردم به عهد و بيعت خود در قبال حاكم دينى را الزام شرعى مىداند[5].
از سوى ديگر با رجوع به تاريخ سياسى صدر اسلام با بيعتهاى مختلفى
مواجه مىشويم كه بين مردم و حاكم اسلامى و در رأس آنها پيامبر اسلام صلّى اللّه
عليه و اله و سلّم و امام على عليه السّلام منعقد شده است[6].
قرآن كريم هم اصل بيعت را مورد تأييد قرار داده است.
لقد رضى اللّه عن المؤمنين اذ يبايعونك تحت الشجرة[7].
پيامبر اسلام و حضرت عليه السّلام بر حكومت خود از مردم بيعت گرفتند
و امام على عليه السّلام در دوران حكومت خود به صورت متعدد به اين امر اشاره
مىكرد.
برخى از روشنفكران معاصر وجود بيعتهاى مختلف را مستمسك مدعاى