نام کتاب : حكومت دينى از منظر استاد شهيد مطهري نویسنده : قدردان قراملكى، محمد حسن جلد : 1 صفحه : 146
در جاى خودش صورت گيرد و دزد مطمئن باشد و
يقين داشته باشد كه اگر دزدى كند و به چنگال پليس و قانون بيفتد، اين چهار انگشتش
را قطع مىكنند و تا آخر عمر داغ اين جنايت روى بدنش هست، دزدى نمىكند[1].
به بيان دقيقتر، اگر مجازات شديد در حق سارق اعمال نگردد و به بهانه
مسائل عاطفى، از مجازات شديد سارق غمض عين شود، در اين فرض، هرچند در حق يك شخص-
يعنى: مجرم- ترحّم و دلسوزى شده، اما پيامدهاى كوتاه مدت و بلندمدت آن، كه رشد
جرم سرقت است، از مردم اجتماع سلب امنيت خواهد كرد و امنيت اقتصادى و اجتماعى
جامعه را مختل خواهد نمود به تعبير شهيد مطهرى:
اين نوع ترحم، ترحم در يك مورد و قساوت در موارد ديگر است[2].
علّامه شهيد در پاسخ كسانى كه قعط انگشتان دزد را «خشونت» مىنامند،
مىگويند:
جواب اين است: ملاك خشونت و ملايمت چيست؟ دزدى ضرر به امانت است،
ضربه به ناموس اجتماع است، دايما مىبينيم و مىخوانيم كه خود دزدى احيانا منجر به
كشتنها و كشته شدنها و دست و پا شكستنها و ناقص الخلقه شدنها مىشود، بايد ديد
چه مجازاتى قادر است كه نقش آخرين دوا را بازى كند. تجربه نشان داده است كه در
جاهايى كه اين مجازات اجرا نمىشود، صدها و هزارها دزدى مىشود و خانههايى سقوط
مىكند و آدمهايى كشته مىشوند و آدمهاى ديگرى ناقص العضو مىگردند، اما آنجاكه
كه اين قانون اجرا مىشود، با بريدن انگشتان يك دزد، به كلى باب دزدى با همه تبعات
و آثار قهريهاش، از بين مىرود بريدن انگشتان خيانت يك خائن خشونت نيست، بلكه
جلوگيرى از خشونت است، جلوگيرى از يك سلسله خشونتهاى صددرصد سختتر است[3].