نام کتاب : حكومت اسلامى (درسنامه انديشه سياسى اسلام) نویسنده : واعظى، احمد جلد : 1 صفحه : 24
ادلّه دخالت اسلام در عرصه سياست
اثبات اين مدّعا كه اسلام دينى اجتماعى است و قلمرو آن گستردهتر از
حيات فردى و مشتمل بر تنظيم انحاى روابط اجتماعى و سياسى است، از دو راه
امكانپذير است:
الف) با روش استقرايى به سراغ كتاب و سنت مىرويم و تعاليم دينى را
در ابواب مختلف فقهى مطالعه مىكنيم. اين جستوجوى تدريجى و همهجانبه، مشخص خواهد
كرد كه آيا اسلام نظير برخى اديان صوفيانه و زهدگرايانه از قبيل آيين بودا و برخى
شاخههاى مسيحيّت، دينى فردى و غير مرتبط با تنظيم جنبههاى مختلف اجتماعى است، يا
آن كه در كنار ترسيم رابطه عبوديت و بيان كيفيت بندگى انسان در مقابل خداوند، و
تنظيم روابط حقوقى ميان افراد و بيان ملكات اخلاقى و ترسيم حيات معنوى، به ابعاد
اجتماعى حيات بشرى نيز پرداخته است و يكى از ابعاد حيات اجتماعى بشر، مسأله حكومت
و سياست است.
اينروش استقرايى را «روش دروندينى» مىناميم؛ زيرا پاسخ پرسش خويش را
از طريق مراجعه مستقيم به محتواى درونى دين، كه در منابع اصلى آن يعنى كتاب و سنت
متبلور است، دريافت مىكنيم.
ب) راه دوم اثبات دخالت اسلام در حريم مباحث اجتماعى و سياسى، تمسّك
به برخى اوصاف و ويژگىهاى اين دين مبين است. اتّصاف اسلام به اوصافى نظير «دين
كامل»، «دين خاتم» و اينكه كتاب آسمانى آن يعنى قرآن شريف
تبيانا لكلّ شىء[1] و مشتمل بر همه امورى است كه هدايت و سعادت بشر متوقّف بر آن است،
به لحاظ عقلى و منطقى، مستلزم دخالت اين دين در قلمرو مباحث اجتماعى است. اين
استدلال، ميان كمال دين و گستره قلمرو آن به مباحث اجتماعى، ملازمه مىبيند و
فقدان هدايت دين در عرصه اجتماع و سياست را دليلى بر نقص و كاستى دين قلمداد
مىكند.
درباره طريقه دوم استدلال، در آينده بيشتر سخن خواهيم گفت و در
اينجا به راه اوّل، يعنى روش استقرايى، مىپردازيم. امام خمينى قدّس سرّه در
مباحث مربوط به حكومت دينى كه