نام کتاب : حكومت اسلامى (درسنامه انديشه سياسى اسلام) نویسنده : واعظى، احمد جلد : 1 صفحه : 21
درس دوم: اسلام و سياست
حكومت يك ضرورت اجماعى است. جامعه انسانى از آن جهت كه متشكّل از
افراد با منافع و علاقهها و سليقههاى متعارض و مختلف است، ضرورتا نيازمند حكومت
است.
اجتماع انسانى، حتّى در شكل بسيار محدود و مختصر آن مانند يك قبيله
يا دهستان، نيازمند اعتبار رياست و مرئوسيت است. اصطكاك منافع، نزاع ميان افراد،
حقكشىها، و اخلالهايى كه در نظم و امنيت عمومى پديد مىآيد، زمينههايى است كه
وجود مرجعى براى رسيدگى به اين امور و برقرارى نظم و امنيت را ايجاب مىكند.
بنابراين، جامعه بدون چنين مرجعى، كه آن را حكومت يا دولت مىناميم، ناقص خواهد
بود و دوام و بقاى خويش را از دست مىدهد.
اين مرجع، داراى اقتدار سياسى و قدرت تصميمگيرى و امر و نهى است.
حضرت امير المؤمنين على عليه السّلام در مقابل خوارج كه با تفكّرى
افراطى و هرجومرج طلبانه شعار «لا حكم إلّا اللّه» سر مىدادند و بر نفى وجود
حكومت در جامعه اسلامى اصرار ورزيده، خواهان حكومت خدا بر خويش بودند، چنين گويد:
إنّه لا بدّ للنّاس من أمير برّ أو فاجر، يعمل في امرته المؤمن، و
يستمتع فيها الكافر، و يبلّغ اللّه فيها الأجل، و يجمع به الفيء، و يقاتل به
العدوّ، و تأمن به السبل، و يؤخذ به الضعيف من القويّ؛ حتى يستريح برّ، و يستراح
من فاجر.[1]