نام کتاب : حكومت اسلامى (درسنامه انديشه سياسى اسلام) نویسنده : واعظى، احمد جلد : 1 صفحه : 189
ب) عدالت
فقهاى شيعه براى امورى نازلتر از ولايت سياسى و تدبير امور اجتماعى،
نظير امامت جماعت يا قضا، عدالت را شرط دانستهاند. پس جاى تعجب و انكار نيست كه
در امر خطيرى نظير امامت بر امّت، كه با مصالح و سعادت آحاد افراد گره خورده است،
عدالت شرط مهم و اساسى باشد. از آيات و روايات فراوانى استفاده مىشود كه نبايد از
جائر و ظالم تبعيت كرد. خداوند متعال در قرآن ما را از متمايل شدن به ستمگران و
كسانى كه ظلم پيشه كردهاند باز مى دارد:
و لا تركنوا إلى الّذين ظلموا فتمسّكم النار و ما لكم من دون
اللّه من أولياء ثمّ لا تنصرون.[1] تكيه و تمايل به ظالمان اعم از دوستى و نصيحت و تبعيت از آنان است؛
پس شامل مساعدت و يارى و اطاعت از امام و رهبر غير عادل نيز مىشود. علىّ بن
ابراهيم روايت زير را در تبيين مراد از تمايل به ظالمان نقل مىكند: «ركون مودّة و نصيحة و طاعة».[2]
خداوند در آيات متعدّدى مردم را از اطاعت مسرفان و گناهكاران و
هواپرستان نهى كرده است كه همه اين امور تبلور بىعدالتى است:
و لا تطيعوا أمر المسرفين* الّذين يفسدون فى الأرض و لا يصلحون.[3] و لا تطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا و اتّبع هواه و كان أمره
فرطا.[4] در روايات فراوانى بر لزوم عدالت زعيم و امام جامعه تأكيد شده است.
حضرت امام حسين عليه السّلام براى اهل كوفه نوشت:
فلعمري ما الإمام إلّا الحاكم بالكتاب، القائم بالقسط و الدائن
بدين اللّه.[5]