نام کتاب : حكمت حكومت فقيه پاسخ به شبهات در مورد حكومت ديني نویسنده : ممدوحى، حسن جلد : 1 صفحه : 73
پس ابو بكر كارها را بر عهد گرفت ... من او
را خيرخواهانه نصيحت مىكردم ...
در هنگام احتضار، عمر را فراخواند و او را به ولايت نشاند و ما
خيرخواهانه گوش كرديم و اطاعت نموديم.[1]
البته چنانكه گذشت در موارد مناسب نيز مىفرمود:
فرزند ابى قحاقه از همه بهتر مىداند كه موقيعت من نسبت به خلافت
همچون «محور سنگ آسيا» مىباشد. علوم و معارف همچون سيل از من سرازير مىشوند و
هيچ پروازكنندهاى در فضاى علم و دانش به اوج رفعت من نمىرسد.[2]
اين سخن را نيز در جايى فرمود كه لازم مىديد بايد حق و واقع را بيان كرد، ولى اصل
نظام صدمه نمىبيند.
درس تاريخى: على عليه السّلام اين درس را داد كه سليقهها و
تشخيصهاى شخصى مردم هرگز معيار مصالح نظام الهى نيست، بلكه بايد از خود گذشت و
پيوسته به مصلحت اهم ارزش داد و در صورت لزوم در مقام تسليم قرار گرفت و حتما
فرموده حضرت امام راحل از همين گونه مسائل نشأت مىگرفت كه مكرر مىفرمود:
حفظ اصل نظام جمهورى اسلامى از اهمّ واجبات است. از نماز و روزه
واجبتر و پراهميتتر است و تضعيف آن از معاصى كبيره خواهد بود.
گذشته از وجوب حفظ نظام الهى توسط امت اسلامى، پيكره احكام و دستورات
الهى به گونهاى است كه اگر به خوبى پياده شود و مردم بتوانند قوانين آن را به كار
بندند، دين، هم حافظ امّت و هم نگهدارنده خويش است؛ بدان معنا كه جامعه را از
بسيارى لغزشها و سقوطها در امان نگاه مىدارد و در سايه تعاليم قدرت آفرين آن،
هيچ قدرتى بر او چيره و مسلط نخواهد گرديد و در سايه اين تعليم و تعلّم كه با شكل
بسيار حساب شدهاى امت به خودآگاهى رسيدهاند، ابقاى آيين الهى تضمين شده است.
[1] - غارات، ج 1، ص 307:« ... فتولّى ابو بكر تلك
الامور ... فنصحته مناصحا ... و ما طمعت ان لو حدث به حدث و انا حيّ ان يردّ الىّ
الامر الذى نازعته فيه ... فلمّا احتضر بعث الى عمر، فولّاه فسمعنا و اطعنا و
ناصحنا».
[2] - فيض الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه، خطبه 3، ص
46:« اما و اللّه تقمصها ابن ابى قحافه و انه ليعلم ان محلّى منها محل القطب من
الرحّى، ينحدر عنى السيل و لا يرقى الى الطير».
نام کتاب : حكمت حكومت فقيه پاسخ به شبهات در مورد حكومت ديني نویسنده : ممدوحى، حسن جلد : 1 صفحه : 73