نام کتاب : حكمت حكومت فقيه پاسخ به شبهات در مورد حكومت ديني نویسنده : ممدوحى، حسن جلد : 1 صفحه : 46
تولّى آن قست از امور مشكل اجتماعى است كه
از عهده افراد و اشخاص خارج است، با توجه به اين نكته كه ولىّ صغار، خود، محكوم به
انجام وظايف مجعوله براى مولّى عليهم نيست، امّا ولىّ، در اين مسائل، خود، عينا
مانند مردم ديگر، مكلّف به انجام دادن همان تكاليف است كه بر مولّى عليهم لازم
است؟
گذشته از اين مىتوان گفت، ولىّ، در زمينه مسائلى است كه خود او
نمىتواند تصميم بگيرد و يا اگر تصميم هم بگيرد، كافى نيست. ولايت در باب صغار، با
ولايت در نظام امور اجتماعى، قابل مقايسه نيست و با كمى توجه، مىتوان تفاوت آن دو
را دريافت.
فقه و فقاهت
اگرچه كلمه فقه در ابتدا براى فهم وضع شده بود، ولى از اواخر قرن
اوّل به معناى اصطلاحى خود؛ يعنى به دست آوردن احكام الهى از طريق كتاب و سنت،
رواج يافت؛ به طورى كه هرگاه كلمه فقيه به كار مىرفت، معناى اصطلاحى آن فهميده
مىشد. لذا نبايد هرگز اين ادعاى خالى از دليل را كه فقه در زمان ائمه به معنى
اصطلاحى نبوده و فقط به معناى فهم به كار مىرفت پذيرفت و همانطور كه گفتيم با
مراجعه به سرگذشت تاريخى اين كلمه به خوبى درمىيابيم كه از اواخر قرن اول فقه به
معناى استنباط احكام از ادله شرعيه بوده است. اگرچه گاهى با قراين خاصى در معناى
لغوى خود (فهم) نيز به كار مىرود.
نويسنده مذكور تلاش ركده است از كاربرد اين لغت در كلام ملا صدرا
گفته خود را كه فقه به معناى فهم است، تأييد كند. ولى از اين مسئله غفلت كرده كه
فقه به كار رفته در عبارت منقول از ملا صدار به كمك قراين لفظى بوه است و از لفظ
فقه بدون هيچگونه قرينهاى، معناى اصطلاحى (استنباط احكام از ادله شرعيه) استفاده
مىشود.
سابقه تاريخى فقه و فقاهت
با مراجعه به سرگذشت كلمه «فقه»، به خوبى روشن مىشود كه از اواخر
قرن اوّل هجرى، كلمه «فقه» در معناى مصطلح خود آمده است؛ به عنوان نمونه، موارد
زير را ملاحظه فرماييد:
نام کتاب : حكمت حكومت فقيه پاسخ به شبهات در مورد حكومت ديني نویسنده : ممدوحى، حسن جلد : 1 صفحه : 46