امروز دين شمارا برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم و
اسلام را براى شما [به عنوان] آيين برگزيدم.
در تفسير اين آيه گفتهاند: «معناى اكمال دين صعود آن به بالاترين
درجه ترقّى است؛ بهگونهاى كه پس از اين اكمال، پذيراى نقص نخواهد بود».[2] از امام هشتم در تفسير همين آيه،
چنين روايت شده است:
خداوند هيچ چيزى راكه امت بدان نيازمند است فروگذار ننموده است. هركس
گمان كند خداوند دين خويش راكامل نكرده است، كتاب خدا را انكار نموده و هر كس كتاب
را رد كند كافر گشته است.[3]
درباره جامعيت دين دو نظر افراطى و تفريطى وجود دارد. برخى تفسيرى از
جامعيت ارائه مىكنند كه گويا در دين جامع، همه علوم و فنون وجود دارد و در هر
امرى بايد به دين رجوع نمود. دين مىتواند پاسخگوى علوم پزشكى، مهندسى، فيزيك،
شيمى، برق و الكترونيك، علوم فضايى و خلاصه تمامى صنايع و حرفهها باشد والّا جامع
نخواهد بود. در مقابل، گروهى ديگر جامعيت دين را تنها نسبت به امور عبادى و فردى و
بيان ارزشهاى اخلاقى و آنچه مربوط به جهان آخرت است دانسته، دخالت دين را در امور
اجتماعى و سياسى منكر شدهاند.
به تصور اين گروه بحث ازحقوق سياسى- اجتماعى در اسلام، جايگاهى
نخواهد داشت. زيرا دين نمىتواند در امر قانون گذارى دخالت نمايد. دين فقط آن
جهانى است نه اين جهانى.
براى تأمين آخرت انسان است نه دنياى او.
به نظر مىرسد هر دو گروه به خطا رفتهاند. اين خطا ناشى از تحليل
نادرست «جامعيت» مىباشد. جامعيت هر امرى را تنها بايد با توجه به هدف آن ملاحظه و
تفسير نمود. از آنجا كه هدف دين، راهيابى انسان به سعادت حقيقى است به خوبى
مىتوان قضاوت نمود كه آيا ممكن است سعادت انسان را در ارائه برنامههايى تضمين
نمود كه به كلى از امور اجتماعى و سياسى بيگانه است. آيا مىتوان بدون توجه به
مسايل اقتصادى، اجتماعى، سياسى و فرهنگى، انسان را تربيت كرد؟ راه آخرت از دنيا
مىگذرد وسعادت انسان با زندگى