نام کتاب : حقوق اجتماعى و سياسى در اسلام نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 27
فصل دوم: مفهوم حقوق
«حقوق» در لغت جمع «حق» است. مفهوم اصلى وجامع واژه «حق» در كاربرد
مصدرى «ثبوت» و در كاربرد وصفى «ثابت» مىباشد و در همين معناست كه دربرابر «باطل»
به كار مىرود. «جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ».[1] انحصارحّقانيت در خداوند در آياتى
نظير «ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ
مِنْ دُونِهِ الْبَاطِلُ»[2] بدين معناست كه خداوند وجود ثابت از جميع جهات است.
وجود او (ثبوتش) مقيد به هيچ قيد و مشروط به هيچ شرطى نيست؛ در حالى
كه ساير موجودات، موجوديتى وابسته به علّت خويش داشته، قائم به ذات خود نمىباشند.
از آنجا كه «حقيقت» هرچيز همان «ثبوت» آن است و «ثبوت» همه اشيا از
خداوند است (و به تتحقّق الاشياء)، «حقّ بالذّات» فقط اوست و جز او- هر كه و هر
چه- در وجود و هستى خود به او تكيه مىكند.[3]