نام کتاب : حقوق اجتماعى و سياسى در اسلام نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 207
جدايى و انفصال و از هم پاشيدگى اين كانون و متلاشى شدن اين
منظومه را نيز تابع مقررات خاصى قرار مىدهد. مكانيسم طبيعى ازدواج كه اسلام
قوانين خود را برآن اساس وضع كرده اين است كه زن در منظومه خانوادگى محبوب و محترم
باشد. اگر به عللى زن از اين مقام خود سقوط كرد و شعله محبت مرد نسبت به او خاموش
و مرد نسبت به او بىعلاقه شد، پايه و ركن خانوادگى خراب شده، يعنى يك اجتماع
طبيعى به حكم طبيعت از هم پاشيده است.
اسلام كوششها و تدابير خاصى به كار مىبرد كه زندگى خانوادگى از
لحاظ طبيعى باقى بماند.
هر زمان كه شعله محبت و علاقه مرد خاموش شود، ازدواج از نظر طبيعى
مرده است. طبيعت، كليد فسخ طبيعى ازدواج را به دست مرد داده است. بر خلاف زن كه
بىعلاقگى اگر از او شروع شود تأثيرى در علاقه مرد ندارد، بلكه احياناً آن را
تيزتر مىكند. از اينرو بىعلاقگى مرد منجر به بىعلاقگى طرفين مىشود، ولى
بىعلاقگى زن منجر به بىعلاقگى طرفين نمىشود.»[1]
چهارم: حق طلاق، قابل واگذارى است. اسلام اين اجازه را داده است كه
با در نظر گرفتن شرط ضمن عقد ازدواج، مرد در طلاق به زن وكالت دهد، تا در صورت
تحقق شرايط طلاق مثل خوددارى از پرداخت نفقه، اعتياد، زندان و ... بتواند خود به
طلاق اقدام نمايد. بدين ترتيب اگر ضرورتها اقتضا نمايد راه براى طلاق زن گشوده است
و زن مىتواند از همان ابتداى پيوند زناشويى در اينباره از مرد تضمين بگيرد.
علاوه بر آنچه گفتيم حق طلاق قضايى- حتى در موردى كه شرط ضمن عقدى وجود نداشته
باشد در صورت رفتار ناسالم مرد با زن و سوءاستفاده از قدرت ظاهرى و مسئوليت
خانوادگى، براى زن در اسلام محفوظ مىباشد.
[1]. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 19،( نظام حقوق
زن در اسلام)، ص 260- 263.
نام کتاب : حقوق اجتماعى و سياسى در اسلام نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 207