نام کتاب : حقوق اجتماعى و سياسى در اسلام نویسنده : جوان آراسته، حسين جلد : 1 صفحه : 167
2. خيرخواهى نسبت به زمامداران
على عليه السلام فرمود:
اى مردم، مرا بر شما حقى و شما را بر من حقى است. حق شما بر من آن
است كه از خيرخواهى شما دريغ نورزم و بيتالمال شما را در راه شما مصرف كنم ... و
امّا حق من بر شما اين است كه در بيعت خويش با من وفادار باشيد و در آشكار و نهان
خيرخواهى نسبت به مرا از دست ندهيد ....[1]
در اين سخن و سخنان ديگرى كه از پيامبر اكرم نقل گرديده است تعبير
«نصيحت» به كار رفته و محدّثان شيعه در كتب خويش بخشى را در باب «ما امَر النبىّ بالنّصيحة لائمّة المسلمين»
اختصاص دادهاند.[2] «نصيحت»
در لغت به معناى «خيرخواهى» است. در زمينه كاربرد اين واژه به چند نكته بايد توجه
نمود:[3]
1. قوام نصيحت به انگيزههاى خيرخواهانه است و همين امر، به نصيحت
ارزش و قداست مىبخشد. در واژههاى ديگر نظير «انتقاد» و حتى «امر به معروف و نهى
از منكر» انگيزهها چندان دخالتى ندارند. انتقاد گاه با نيّت تخريب صورت مىپذيرد،
ولى «نُصح» در مقابل «غش» قرار دارد كه به معناى خلوص است و كارى زيبنده چنين
عنوانى است كه از كمال خيرخواهى و سر دلسوزى برخاسته باشد. تأثير چنين اقدامى نيز
معلوم است. زيرا كارى كه از دل برآيد لاجرم بر دل نشيند.
2. خيرخواهى زبان خاصى نمىشناسد و به تشخيص ناصح بستگى دارد. گاه با
زبان انتقاد
[1]. ايهاالناس انّ لى عليكم حقاً و لكم على حقٌ.
فامّا حقكم علىّ فالنّصيحة لكم و توفير فيئكم ... و امّا حقّى عليكم فالوفاء
بالبيعة والنصيحة فىالمشهد والمغيب. همان، خطبه 34.
[2]. بنگريد به: محمدبن يعقوب كلينى، الاصول من
الكافى، ج 1، كتاب الحجة؛ محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 27، كتاب الامامة.