نام کتاب : چرا دين؟ چرا اسلام؟ چرا تشيع؟ نویسنده : شاكريان، حميدرضا جلد : 1 صفحه : 29
«ميلر بروز» از قول «اينشتين» مىگويد:
«علم، ما را از آنچه هست آگاه مىكند و دين (وحى) است كه ما را به آنچه كه سزاوار
است كه باشد مطلع مىكند».[1]
6. پاسخ به احساس تنهايى؛
يكى از رنجهاى بشر كه در جهان صنعتى و پيدايش كلانشهرها به شدت رو
به افزايش است، مسأله احساس تنهايى است.
منظور از احساس تنهايى در اينجا تنهايى فيزيكى يعنى جدايى از ديگران
نيست؛ بلكه گونههاى ديگرى هم چون ناتوانى ديگران در پاسخدهى به برخى از نيازهاى
انسان، عدم درك ديگران از شخص و يا سرگرمى ديگران به كار خود و جستجوى منافع خويش
و عدم توجه عميق، جدى، خيرخواهانه و ديگرخواهانه در جهت تأمين خواستهها و نيازهاى
شخص است.[2]
به عبارت ديگر، انسان در اين دنيا خود را در ميان انبوه مردمانى
مىيابد كه همواره در بند خودخواهىهاى خويشند و حتى اگر اعمالى به ظاهر نيك و
مفيد به حال ديگرى انجام مىدهند عمدتاً آميخته به انواع درخواستها، گرايشها و
خودخواهىهاى ظاهر و پنهان است و كسى صد در صد خيرخواهانه كارى براى «من» انجام
نمىدهد.
اما در نگرش دينى، انسان هيچگاه تنها نيست، بلكه همواره در آغوش پر
مهر خدايى است كه تنها و تنها از سر لطف و مهربانى او را آفريده و لحظه به لحظه
خير و رحمت بىانتهايش را بر او سايه گستر مىسازد بدون آن كه خود نصيبى از اين
مهر بيكران نصيبش گردد و اجر و پاداشى در برابر ارزانى داشت نعمتهايش طلب كند.
[1] - الثقافة الاسلامية، ق: شهيد مطهرى، يادداشتها، ج
4، ص 188، تهران: صدرا، دوم، 1382
[2] - بنگريد: جوادى آملى، انتظار بشر از دين، ص 47-
46، قم: اسراء، چاپ اول، 1380
نام کتاب : چرا دين؟ چرا اسلام؟ چرا تشيع؟ نویسنده : شاكريان، حميدرضا جلد : 1 صفحه : 29