نام کتاب : چرا دين؟ چرا اسلام؟ چرا تشيع؟ نویسنده : شاكريان، حميدرضا جلد : 1 صفحه : 144
در فقه شيعه، قياس و رأى به هيچ روى معتبر
نيست و ائمه اطهار عليهم السلام به جد با آن مبارزه كردهاند؛ زيرا: اولًا حكم
تشريع نشده، هرچند بهطور كلى به وسيله كتاب و سنت نداريم؛ ثانياً، قياس و رأى از
نوع گمانها و تخمينهايى است كه در احكام شرعى زياد به خطا مىرود.
حق اجتهاد در ميان سنيان ديرى نپاييد. شايد علت امر، اشكالاتى بود كه
عملًا به وجود آمد؛ زيرا اگر چنين حقى ادامه پيدا مىكرد و به ويژه اگر «تأول» و
تصرف در نصوص را جايز بشماريم و هركس مطابق رأى خود تصرف و تأولى بنمايد چيزى از
دين باقى نمىماند. به همين علت به تدريج حق اجتهاد مستقل سلب شد و نظر علماى تسنن
بر اين قرار گرفت كه مردم را فقط به تقليد از چهار امام فقهى معروف: ابوحنيفه،
شافعى، مالكبن انس و احمدبن حنبل سوق دهند و از پيروى غير آنها منع كنند. اين كار
ابتدا در مصر، و در قرن هفتم و پس از آن در ساير كشورهاى اسلامى صورت گرفت.[1] اما از نظر شيعه، اجتهاد بابى است
كه در همه زمانها بايد باز باشد.[2]
تخطئه قياس در شيعه نه به جهت عدم حجيت عقل، بلكه به دو جهت ديگر
است: يكى اينكه رأى و قياس، عمل به ظن است نه عمل به علم، تبعيت از خيال است نه
تبعيت از عقل؛ دوم اينكه مبناى لزوم رجوع به رأى و قياس وافى نبودن اصول و كليات
اسلامى است و اين ظلم و يا جهل به اسلام است. درست است كه احكام همه مسائل، بهطور
جزئى و فردى بيان نشده است و امكان هم ندارد، ولى كليات اسلامى به گونهاى تنظيم
شده كه پاسخگوى جزئيات بىپايان و