نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 59
حيثيت پيدا مىكند: حيثيتى كه از ناحيه ذات
خودش دارد و حيثيتى كه از ناحيه مبدع و علتش دارد، حيثيت امكانى و حيثيت واجب
الوجودى. از حيثيت وجوبى آن، يك شىء صادر مىشود و از حيثيت امكانى آن شىء ديگر
صادر مىشود. پس در آن واحد از عقل دو موجود صادر مىگردد. به همينترتيب از عقل
دوم، تا مىرسد به عقل فعال و هيولى.
در اينجا هم مىگويد عقل داراى دو حيثيت است، به همين جهت عقل مساوى
با عدد اثنين است. البته منظور از (عقل) در اينجا عقل انسان نيست، عالم عقل است.
عالم عقل مساوى با اثنين است. عقل مقابل اثنان است، يعنى اثنان عددى است كه با عقل
تناسب دارد.
والمعدوِد الذى فيه ثلاثية هوالنفس، اذ زاد على الا عتبارين
اعتبارا ثالثا.
معدودى كه داراى سه حيثيت است نفس مىباشد: يكى حيثيت امكان ذاتى،
ديگر حيثيت وجوب از ناحيه علت و ديگر تعلقش به شىء ديگر كه ناشى از تعلقش به ماده
است كه عقل چنين تعلقى نداشت. البته اين تعلق را كتاب بيان نمىكند ولى
علىالقاعده بايد مقصودش همين باشد.
والمعدود الذى فيه أربعية هوالطبيعة، اذ زاد على الثلاثة رابعا.
كه لابد حيثيت چهارمش همان حيثيت زمانى و مكانى طبيعت است، يعنى
علاوه بر اينكه آنچه در طبيعت است به ماده تعلق دارد، خودش هم فى ذاته يك امر
زمانى است. طبيعت داراى يك حيثيت امكانى و يك حيثيت وجوبى و يك حيثيت تعلق به ماده
و يك حيثيت زمانى است كه مجموعا چهار حيثيت مىشود. پس اين چهار عددى كه آنها را
اصل مىدانست، يعنى 1 و 2 و 3 و 4، خود عدد وحدت را خارج از همه اعداد قرار داد و
مساوى با ذات واجب تعالى دانست، عالم عقل با عدد 2 برابر مىشود و عالم نفس با عدد
3 و عالم طبيعت با عدد 4.
وثم النهاية أعنى نهاية المبادى، و ما بعدها المركّبات، فما من
موجود مركّب الّا و فيه من العناصر و النفس والعقل شىء، اما عين أو أثر حتى ينتهى
الى السبعة فيقدر المعدودات على ذلك و ينتهى الى العشرة.
به عقيده اينها هيچ موجود مركبى نيست مگر اينكه هم از طبيعت، هم از
نفس و هم از عقل چيزى در او هست. همه تحت عقل هستند. هر موجودى مركب از اينهاست تا
اينكه منتهى به عدد 7 بشود. لابد منظور اين است كه اجزاء هفتگانه پيدا كند.
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 59