responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 528

خودآگاهى و خدا آگاهى‌

خدا به انسان آنچنان نزديك است كه آگاهى انسان به خدا عين آگاهى او [به‌] خودش است و انسان وقتى مى‌تواند به خودش آگاه باشد كه به خدا آگاه باشد و محال است كسى «خود آگاه» باشد ولى «خدا آگاه» نباشد. قرآن مى‌فرمايد: «وَ لاتَكونوُا كَالَّذيَن نَسوا اللَّهَ فانسيهُمْ انْفُسَهُمْ اولئك هُمُ‌الفاسِقوُن» هر كس خدا را فراموش كند، خودش را فراموش كرده است. انسان آن وقت خودش را باز مى‌يابد كه خداى خودش را بازيافته باشد. اگر انسان خدايش را فراموش كرد، خودش را فراموش كرده است. قرآن در جهت عكس اگزيستا نسياليزم مى‌گويد. آنها مى‌گويند انسان اگر توجهش به خدا [معطوف‌] شود، «خداآگاه» مى‌شود و «ناخودآگاه». قرآن مى‌فرمايد انسان فقط آنوقت مى‌تواند «خودآگاه» شود كه «خدا آگاه» شود و اين از آن عاليترين و دقيقترين مطالب انسانى و روانى قرآن است كه واقعا حيرت‌آور است.

قرآن مى‌گويد انسان گاهى خودش رامى‌بازد و به تعبير خود قرآن، بازنده بزرگ آن نيست كه همه پولش را باخته است و حتى آن كسى نيست كه تمام آزادى خود را باخته و نوكر ديگرى شده و حتى آن كسى نيست كه ناموسش را باخته است، بلكه بازنده بزرگ كسى است كه خودش را باخته است. وقتى انسان خودش را ببازد، آنوقت است كه همه چيز را مى‌بازد و همه چيز را باخته و اگر انسان خودش را بيابد، آنوقت همه چيز را يافته‌است.

فلسفه عبادت چيست؟ فلسفه عبادت اين است كه انسان به خود بيايد تا خودش را بيابد؛ فلسفه عبادت «بازيابى خود» و خودآگاهى واقعى به آن معنائى است كه قرآن مى‌گويد و بشر هنوز نتوانسته است اين مطالب را درك كند مگر كسانى كه از مكتب اسلام الهام گرفته‌اند. شما اگر مى‌بينيد محى‌الدين عربى پيدا مى‌شود و خودآگاهى انسان را تفسير مى‌كند و بعد از او شاگردهاى او از قبيل مولوى رومى و امثال او به وجود مى‌آيند، اينها ششصد سال بعد از قرآن آمده‌اند و توانسته‌اند از قرآن الهام بگيرند. البته اگرچه ششصد سال بعد از قرآن هستند ولى اين افتخار را هم دارند كه هفتصد سال قبل از فلاسفه معاصر هستند.

مولوى راجع به اينكه «خودآگاهى» هيچوقت از «خدا آگاهى» جدا نيست، مى‌گويد:

اقتضاى جان چه اى دل آگهى است‌

هر كه آگه‌تر بود جانش قويست‌

بعد از اينكه مى‌گويد اصلًا جان يعنى آگاهى و هر كه آگاهتر باشد جان او قويتر است‌

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 528
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست