responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 526

يعنى آن «خود» و واقعيتش يك واقعيت ممتد است؛ «خود» او، نه آن لحظه اول است نه لحظه وسط و نه لحظه آخر؛ «خود» او از اول تا آخر، «خود» است بلكه هر چه به آخر مى‌رسد «خود» تر مى‌شود؛ يعنى «خود» ش كاملتر مى‌شود. از «خود» به سوى «خود» حركت مى‌كند ولى از «خود» ناقص به سوى «خود» كامل حركت مى‌كند. همين گل بدون اينكه شعور داشته باشد به سوى كمالش حركت مى‌كند. حال اگر همين گل شاعر بود و شعور مى‌داشت، آيا غير از اين بود كه عشق به همان كمال مى‌داشت؟ همه موجودات، بالفطره عاشق كمال نهايى خود هستند؛ همان گل هم عاشق كمال نهائى خودش است، جمادات هم به قول بعضى عاشق كمال نهايى خودشان هستند؛ هر موجودى عاشق كمال خودش است.

بنابراين تعلق يك موجود به غايت و كمال نهايى خودش، برخلاف نظر آقاى سارتر، «از خود بيگانه شدن» نيست، بيشتر درخود فرورفتن است؛ يعنى بيشتر «خود، خود شدن» است.

آزادى اگر به اين مرحله برسد كه انسان حتى از غايت و كمال خودش آزاد باشد يعنى حتى از خودش آزاد باشد، اين نوع آزادى از خود بيگانگى مى‌آورد، اين نوع آزادى است كه برضد كمال انسانى است. آزادى اگر بخواهد شامل كمال موجود هم باشد، يعنى شامل چيزى كه مرحله تكاملى آن موجود است به اين معنا كه من حتى از مرحله تكاملى خودم آزاد هستم، مفهومش اين است كه من از «خود» كاملترم و «خود» ناقص تر من از «خود» كاملتر من، آزاد است. اين آزادى بيشتر انسان را از خودش دور مى‌كند تا اين وابستگى [يعنى وابستگى به كمال و خود كاملتر].

در اين مكتب ميان‌وابستگى به غير و بيگانه، با وابستگى به خود- يعنى وابستگى‌به چيزى كه مرحله كمال خود است- تفكيك نشده‌است. ما هم قبول‌داريم كه‌وابستگى به يك‌ذات بيگانه با خود، موجب مسخ ماهيت انسان است. چرا اينهمه در اديان، وابستگى به ماديات دنيا نفى شده است؟ چون [ماديات‌] بيگانه است و واقعا موجب سقوط ارزش انسانى‌است. اما وابستگى به آنچه كه كمال نهايى انسان است، وابستگى به يك امر بيگانه نيست، وابستگى به «خود» است؛ وابستگى انسان به خودش موجب‌نمى‌شود كه‌انسان‌از خودش بيگانه و ناآگاه شود و مستلزم اين نيست كه ارزشهاى‌خود را فراموش‌كند و يا از جريان‌بماند و شدنش تبديل‌به‌بودن شود، چون وقتى شى به غايت خودش وابسته شود، به سوى او شتابان است وبه طرف او حركت مى‌كند.

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 526
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست