نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 519
در آن داخل شود نكوهيده و دور از رحمت. و هر
كس كه خانه عاقبت خواهد و براى آن به مقدار لازم و شايسته كوشش كند و مؤمن باشد،
پس اينان كوشش شان قدردانى خواهد شد.
همه را- آن گروه و اين گروه را- از بخشش پروردگارت مدد كنيم، و عطاى
پروردگارت منع شدنى نيست.»
آرى، اين است منطق قرآن. قرآن هيچ منافاتى ميان قضاى عامّالهى و
حرّيت و اختيار انسان نمىبيند. از نظر برهانى و فلسفى نيز در جاى خود ثابت شده
است كه ميان اين دو منافاتى نيست. اما اين فيلسوفان قرن بيستم خيال كردهاند كه
تنها اگر خدا را نپذيرند آزادند، آنهم بدين معنى كه در اين صورت مىتوانند رابطه
اراده خود را با گذشته و حاضر، يعنى با تاريخ و محيط، قطع كنند و با چنين اراده
قطع شده از تاريخ و محيط، آينده را انتخاب كنند و بسازند، و حال آنكه مسأله جبر و
اختيار به قبول و نفى خدا مربوط نيست. با قبول خدا مىتوان براى اراده انسان نقش
فعال و آزاد قائل شد، همچنانكه كه با نفى خدا نيز طبق قانون عليت عامّه مىتوان به
فرضيه آزادى انسان ايراد گرفت، يعنى ريشه جبر و يا توهم جبر، اعتقاد به نظام قطعى
علت و معلول است كه هم الهى به آن معترف است و هم مادى. اگر منافاتى ميان نظام
قطعى علت و معلول و ميان آزادى و اختيار انسان نيست- همچنان كه واقعا هم نيست-
اعتقاد به خدا سبب نمىشود منكر آزادى بشويم.[1]
و[2]
انسانگرايى سارتر
در زمان ما (برتراند راسل) فيلسوف و رياضى دان معروف انگليسى و
(ژانپل سارتر) فيلسوف اگزيستا نسياليست فرانسوى دو چهره معروف و مشهور انسان
مسلكى هستند. اتفاقا راسل فلسفه اخلاق خود را بر اساسى بنا نهاده است كه با انسان
مسلكىاش در دو جهت متضاد است. فلسفه اخلاق راسل بر اساس دورانديشى در منافع شخصى
است، يعنى مبناى اخلاق را تأمين سود بيشتر و بهتر در پرتو اصول اخلاقى مىداند و
به فلسفه ديگرى براى اخلاق قائل نيست. بنابراين انسان مسلكى جناب راسل از سود
پرستى سر درمىآورد.
[1] - تفصيل بيشتر اين مسأله را از كتاب انسان و سرنوشت
بخوانيد.
[2] - مجموعه آثار، ج 1، صص 525- 526 وفلسفه اخلاق، صص
216- 218.
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 519