نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 470
يك احساس عالى و رقيق و لطيف و انسانى تحريك
مىكند و رشد مىدهد و تنها در اين هنگام استكه مبدأ و منشأ خلق هنرها و ابداعها
و فلسفهها مىگردد. ميان آنچه عشق ناميده مىشود و به قول ابنسينا عشق عفيف، و
آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملك درمىآيد- به اينكه هر دو روحى و
پايانناپذير است- تفاوت بسيار است.
ترس در تربيت
راسل در كتاب (زناشوئى و اخلاق) تعبيرى دارد. او آدم اديبى است. بيش
از آنكه فيلسوف باشد اديب و شاعر مسلك است و در بياناتش تعبيرات ادبى و شاعرانه
زياد به كارمىبرد. تربيتهاىمبنى برترس وارعاب را تعبير مىكند به (تربيتهاى
خرس مآبانه).
«حسّ گناه، پشيمانى و ترس نبايد بر حيات كودك مستولى شود. كودكان
بايد شاد، خندان و خوشبخت باشند و نبايد از شناخت امور طبيعى روگردان شوند. چه بسا
كه تربيت را مانند تعليم خرسها در سيرك شمردهاند. مىدانيم چطور به اين خرسها رقص
مىآموزند. آنها را روى يك صفحه آهنين داغى مىگذارند و براى ايشان فلوت مىزنند،
آنها مىرقصند، زيرا اگر دائما بايستند كف پايشان مىسوزد. نظير اين وضع براى
كودكانى پيش مىآيد كه مورد ملامت بزرگتران به علل مربوط به اعضاى جنسى خود قرار
مىگيرند. اين ملامتها بعدها آنان را مشوّش كرده و در زندگى جنسى بدبخت مىسازد.»
در مسأله عامل ترس و ارعاب، چه در تربيت فردى كودك و چه در تربيت
اجتماعى بزرگسال، يكبحث اين است كه آيا ترس و ارعاب عامل تربيت- به مفهوم پرورش و
رشد دادن- است و آيا ترس مىتواند عامل رشد دهنده روحانسان باشد؟ نه، نقش ترس اين
نيست كه عامل رشد دهنده باشد. ولى بحث ديگر ايناست كه آيا عامل ترس جزء
عواملىاست كه بايد براى تربيتكودك يا تربيتاجتماع از آن استفادهكرد يا نه؟ جوابايناست:
بله، ولى نه براى رشد دادن و پرورش استعدادها بلكهبراى باز داشتن روحكودك يا
روحبزرگسالدر اجتماع از برخى طغيانها. يعنى عامل ترس عامل فرو نشاندن است؛ عامل
رشد دادن و پرورش دادن استعدادهاى عالى نيست ولى عامل جلوگيرى از رشد استعدادهاى
پست و پايين و عامل جلوگيرى از طغيانها هست.[1]