3. اصل بقاى انرژى: نه تنها مقدار ماده ثابت است بلكه مقدار نيرو و
انرژى هم ثابت است و كم و بيش نمىشود.
4. ضرورت على و معلولى و اينكه جريان امور جهان بر طبق قوانين مضبوط
و حتمى است كه تخلف در آنها راه ندارد.
آنگاه مىگويد:
«نتيجه كلى اين قواعد و اصول اينكه اين جهان كارخانهاى است ماشينى و
تصور جهان ماشينى را مىتوان تشبيه كرد مثلا به يك كارخانه پارچه بافى كه مقدار
معينى پنبه و پشم براى آن تهيه شده و آن پشم و پنبه خوراك ماشينهايى مىشود و بر
طبق قواعد معين و بر اصل عليت تحولاتى در آنها صورت مىگيرد و به شكل مصنوعاتى در
مىآيد، سپس آن پارچهها و مصنوعات به استعمال سبب فرسودگى مىيابند و رشتهها
پنبه مىشود و دوباره خوراك ماشينها مىگردد و اين كيفيت همواره دور مىزند و
جريان مىيابد، نه چيزى بر آن مىافزايد نهكاسته مىشود، و جريانش برطبق قوانين
معين، حتمى و واجب است و اختيارى در كار نيست. ضمنا با اينكه هربرت اسپنسر خود
وجود امر ندانستنى را قائل بود و راه اعتقاد به امور باطنى را نبسته بود كاسههاى
گرم تر از آتش يعنى متمايلان به ماديت مىتوانستند استفادهكنند كه قوه خلاقيتى هم
در كار نيست.»
سپس مىگويد: «از نتايجى كه از تصور ماشينى جهان مىتوان گرفت اين
است كه مدار امر جهان بر اصل عليت است نه بر اصل غائيت، يعنى محتاج نيستيم كه براى
حدوث حوادث و جريان امور طبيعت غاياتى فرض كنيم و در كار جهان حكمتى قائل باشيم
زيرا گردش چرخهاى ماشين طبيعت را بنا بر اصل عليت موجه مىسازيم.»
اينسخن مستلزم تكذيب وجود اختلافات خارجى بوده متضمن دعوى پوچ (هر
چيز هر چيز است) مىباشد كه از سخن يك سوفيست حقيقى نيز بس زشت و نارواست.
در اينجا چند بحث است: يكى اينكه آيا مكانيسم و ماشينى پنداشتن جهان
از نظر سير
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 345