responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 336

يك آدم پولدار، ميليونر مى‌شود، يعنى پول از يك ريال آن به حال انسان مفيد است و هر چه بالا برود بيشتر مفيد است. خوب، پول را انسان تدريجا جمع مى‌كند، پول اول را هم كه جمع شده است نگهدارى مى‌كند. ولى يك چيز هست كه وقتى تمام اين مجموعه به صورت كامل به وجود بيايد، آن اثر بر وجودش بار مى‌شود، حتى اگر يك چيز ناقص در آن باشد به درد نمى‌خورد، مثل يك كارخانه. يك كارخانه قند آن وقت مفيد است كه تمام ابزارهايش كامل و مجهز سوار شده، به كار بيفتد، والّا اگر يكى از لوازمش نباشد مفيد نيست. گاهى اوقات مى‌بينيد كه كارخانه‌اى عظيم به لوازم يدكى احتياج پيدا مى‌كند و چون نيست، چقدر خسارت متحمل مى‌شوند تا وقتى آن لوازم يدكى را پيدا كنند. اين تشكيلات و نظاماتى كه در جاندارها هست، اين طور نيست كه هر جزئى به تنهايى خودش مفيد باشد، بلكه به صورت دستگاه و كارخانه است. مثلا چشم به حال انسان مفيد است، ولى چشم يك دستگاه بسياربسيار مجهزى است كه اگر تمام اين دستگاه موجود باشد، از چشم مى‌شود استفاده كرد و اگر نباشد (مثلا نصف اين ساختمان باشد، نصف ديگر آن نباشد) از چشم نمى‌توان استفاده كرد، اگر تمام آن وجود داشته باشد ولى يك عصب يا يك پرده از آن اعصاب و پرده‌هايى كه بايد وجود داشته باشد وجود نداشته باشد، ديگر فايده ندارد و لهذا نه نظريه لامارك مى‌تواند پيدايش چشم را توجيه كند و نه نظريه داروين. با نظريه لامارك كه مى‌گويد انسان در محيطى كه مقابل آفتاب قرار مى‌گيرد، به چشم احتياج پيدا مى‌كند و بعد مجبور مى‌شود به‌استعمال، آيا اگر يك موجود زنده در چنين محيطى يك نقطه بدن خودش را مرتبا تحريك كند، چشم به وجودمى‌آيد؟

اگر يك ذره از آن چيزهايى كه در چشم هست (مثلا يك برآمدگى مختصر) قدرى به حالش مفيد بود، مى‌گفتيم بسيار خوب، تدريجا در نسل بعد يك مقدار بيشتر، در نسل بعدتر يك مقدار بيشتر شده تا بعد از ميلياردها سال چشم انسان و حيوانات به وجود آمده، اما فرض اين است كه اينطور نيست، بلكه اين چشم يك كارخانه عظيمى است كه تا تمام آن به وجود نيايد، فايده‌اى به حالش ندارد. من نمى‌خواهم بگويم چشم در يك آن پيدا شده، يا بايد اين طور باشد كه مثلا با يك جهش- به قول آنها- پيدا شده باشد، يا اگر هم تدريجا پيدا شده، طبيعت از همان روزى كه شروع كرده كه تدريجا اين چشم را به وجود بياورد هدف داشته و متوجه آن آخرين مرحله و نقطه بوده است، والّا به طور تصادفى با اين قوانين استعمال و عدم استعمال‌

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 336
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست