نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 329
طور سريع پيش مىروند، كم كم مىبينند اساسا
نژاد عوض شد، جلو آمد و اوضاع فرق كرد.
داروين ديد معلوم مىشود كه قابليت تغيير در اين جنس وجود دارد. به
اين فكر افتاد كه پس قابليت تغيير در حيوان است و اختصاص به حيوانات اهلى ندارد،
حيوانات اهلى و غيراهلى در قابليت تغيير فرقى ندارند، چيزى كه هست، انسان با اراده
خودش اين تغييرات را به وجود مىآورد. به فكر افتاد ببيند آيا نظير اين كارى كه
انسان با دست خودش مىكند، در طبيعت با عوامل طبيعى صورت مىگيرد يا صورت
نمىگيرد؟
نظريه مالتوس
نوشتهاند در همين اثنا بود كه نظريات معروف مالتوس (دانشمند اقتصادى
معروف كه گويا كشيش هم بوده است) راجع به افزايش جمعيت، نظر او را جلب كرد. نظريه
او راجع به جمعيت اين بود كه نيروى توالد و تناسل به طور كلى در انسان زياد است،
به طورى كه با يك تصاعد هندسى بالا مىرود (دو نفر مىشود حداقل چهار نفر، چهار
نفرد مىشود هشت نفر، هشت نفر مىشود شانزده نفر) و با اين تصاعدى كه جمعيت بالا
مىرود، مواد غذايى زمين (هراندازه كه بخواهند تهيه كنند) هرگز وافى به جمعيت نيست.
بعد او آمد گفت كه هميشه اين توازن و تعادل را ميان افراد بشر و مواد غذايى موجود،
قحطيها، جنگها، مرضهاى مسرى و ...
ايجادمىكنند، اگر اينها نباشند، اصلًا بشر از گرسنگى مىميرد، بعد
هم پيشنهاد كرد كه از تكثير اولاد جلوگيرى بشود براى اينكه مواد زمين كافى باشد.
داروين از اينجا يك برقى در مغزش پيدا شد كه اين امر اختصاص به انسان
ندارد و مربوط به اين نيست كه قوه تكثير اولاد در انسان زياد است، بلكه در همه
حيوانات نيز زياد است، مواد غذايى و احتياجاتى كه در طبيعت هست، به اين اندازهاى
كه قدرت توليد در طبيعت هست وافى نيست، مسكن و ساير احتياجات هم كافى نيست. (حتى
او موضوع انتخاب جنسى را هم پيش كشيد كه البته مىگويند در مقابل عامل غذا يك عامل
ضعيفى است). در حيوانات هم همينطور است. از اينجا متوجه عامل تنازع بقا در طبيعت
شد، گفت از باب اينكه مواد غذايى وافى بر روى زمين براى حيوانات وجود ندارد،
خواهناخواه مجبورند كه هميشه در يك كشمكش و تنازع دائم زندگى كنند (تنازع ميان
افراد يك نوع با افراد نوع ديگر و احيانا تنازع
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 329