نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 316
انديشهاى را بپذيرند و همه روى آن توافق
كنند، آن انديشه حقيقت است. پس، از نظر اينها تعريف حقيقت چنين است: (انديشهاى كه
مردم يك زمان بر آن توافق دارند). مىگوييم اگر مردم زمان ديگر آمدند و انديشهاى
خلاف آن پيدا كردند در اين صورت كدام يك حقيقت است؟ مىگويند: در زمان اينها حقيقت
چيز ديگر است، در آن زمان چون مردم روى آن مسأله به آن شكل توافق داشتند همان
حقيقت بوده است، حال كه مردم به صورت ديگرى فكر مىكنند اين حقيقت است (نه اينكه
آن خطا بوده و اين حقيقت است، يا اين خطاست و آن حقيقت). مثلا تا دوهزار سال بعد از
بطلميوس علماى نجوم و هيئت اعتقادشان بر اين بود كه زمين مركز عالم است و افلاك
نهگانه به دور زمين مىچرخند و خورشيد به تبع فلكى كه از همه افلاك بزرگتر است
(فلك الافلاك) و فلكهاى ديگر را با خود مىچرخاند- و هر فلكى نيز خودش جداگانه
گردشى دارد- هر بيست و چهار ساعت يك بار دور زمين مىچرخد و از آن، شبانه روز پديد
مىآيد. اقلًا دو هزار سال علماى نجوم و غير نجوم اعتقادشان بر اين بود. بنابراين
دو هزار سال حقيقت اين بوده كه خورشيد به دور زمين مىچرخد. از زمان كپرنيك و
گاليله گفتند: (خير، زمين به دور خوشيد مىچرخد) پس حالا حقيقت اين است، زيرا مردم
عالم اين را قبول كردهاند. آن زمان آن حقيقت بوده و اكنون اين حقيقت است. اگوست
كنت فرانسوى شناخت راستين را اين چنين تعريف مىكند.[1]
تشابه اجماع و نظريه اگوستكنت
نظريه اگوست كنت در تعريف حقيقت- كه فيليسين شاله نيز آن نظريه را
انتخاب مىكند- در دنياى اسلام نظير نظريهاى است كه فقهاى اهل تسنن در مورد اجماع
دارند.
هم علماى شيعه و هم علماى اهل تسنن، اجماع را معتبر مىدانند، ولى
شيعه اجماع را به گونهاى معتبر مىداند و سنّى به گونهاى ديگر. اهل تسنن
مىگويند: اساسا اتفاق علما خودش به اصطلاح موضوعيّت دارد؛ يعنى اگر در يك زمان
علماى اسلام روى يك مسأله فقهى وفاق نظر پيدا كنند كه مثلًا فلان چيز حلال است،
همين قدر كه اتفاق نظر پيدا كردند، ديگر آن چيز حلال است. گفتهاند معنى سخن
پيغمبر كه فرموده است: