responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 257

نيست. همين اندازه بگوييم كه بنابر اصالت ماهيت- آن هم با يك نظر ابتدايى و غير عميق؛ يعنى با اين فرض كه خدا نيز مانند ديگر ذوات، ماهيت و وجودى دارد (كه البته حتى به نظر طرفداران اصالت‌ماهيت نيز سخنى مردود است و آنها نيز ذات خدا را وجود محض مى‌دانند)- جاى اين پرسش هست كه چرا هر ذاتى علت مى‌خواهد و ذات خدا علت نمى‌خواهد؟ چرا يك ذات واجب‌الوجود است و ذوات ديگر ممكن‌الوجود؟ مگر نه اينكه همه ذوات، ماهيتهايى هستند كه وجود بر آنها عارض شده است؟ ليكن طبق اصالت‌وجود- كه قهرمان آن، از نظر اثبات فلسفى و اقامه براهين، صدرالمتالّهين شيرازى است- طرز تفكر عوض مى‌شود.

بنابر نظريه اول تصوير ما درباره اشيا چنين خواهد بود كه ذات آنها چيزى است كه به خودى خود غير هستى است و هستى را يك موجود ديگر بايد به او افاضه نمايد. ما آن موجود ديگر را علت مى‌ناميم. اما بنابر اصالت وجود، ذات حقيقى اشيا همان بهره آنها از هستى است و هست، ذاتى نيست كه يك موجود ديگر بخواهد به آن هستى بدهد. پس اگر لازم باشد كه علت خارجى، چيزى را به اشيا افاضه نمايد آن چيز همان ذات اشيا است كه عين هستى است نه يك امر عارض و علاوه بر ذات اشيا.

آن گاه مطلب ديگرى مطرح مى‌شود و آن اينكه آيا هستى از آن جهت كه هستى است- يعنى در هر لباس و در هر مظهر و در هر مرتبه باشد- لازم است كه از ناحيه يك موجود ديگر افاضه شود، و لازمه اين مطلب اين است كه وجود از آن جهت كه وجود است، عين افاضه و عين فيض و عين وابستگى و تعلّق وعين اثر بودن و مؤخّر بودن است و قهرا عين محدوديت است، يا جهت ديگرى در كار است؟

پاسخ اين است كه حقيقت هستى كه در عين دارا بودن مراتب و مظاهر مختلف، يك حقيقت بيش نيست، هرگز ايجاب نمى‌كند احتياج و افتقار به شى‌ء ديگر را، زيرا معنى احتياج و افتقار در هستى (بر خلاف احتياج و افتقارى كه قبلا در ماهيات فرض مى‌شد) اين است كه هستى عين احتياج و افتقار باشد و اگر حقيقت هستى عين احتياج و افتقار باشد، لازم مى‌آيد تعلق و وابستگى داشته باشد به حقيقتى ديگر غير خود، و حال آنكه براى هستى غير و ماورايى تصور ندارد. غيرهستى، نيستى است و ماهيت است كه آن نيز على‌الفرض (اعتبارى) است و برادر نيستى. پس حقيقت هستى از آن جهت كه حقيقت هستى است، ايجاب مى‌كند استقلال و

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 257
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست