نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 243
مىبينيم اين طور هست، من هم مىگويم اين
طور هست، يعنى من منكر آن نيستم، تا حدودى هم مشاهدات سطحى ما از اين مطلب حكايت
مىكند، ولى بحث در چراى اين قضيه است، چرا وقتى كه عضو، مورد استعمال نداشت و
مورد نياز بدن نبود، بدن عنايت خودش را از او سلب مىكند، ديگر به آن غذاى كافى
نمىرساند، آن را شستشو نمىدهد و پاك و پاكيزه نگه نمىدارد؟ اين در باب عدم
استعمال است. در باب استعمال، همه موارد كه مثل گردن زرافه نيست، خود لامارك
مىگويد:
«پرندگانى مانند اردك و غاز كه محل زندگىشان در سواحل دريا بود
ناچار شدهاند در اثر تغيير شرايط محيط زيست، مواد غذايى مورد نياز خود را در دريا
جستجو نمايند. در نتيجه تلاش حركت اين جانوران براى حركت در آب و باز نگهداشتن
انگشتان و تكرار متوالى اين عمل در مدت زمانى طولانى، پرده نازكى كه در ابتدا فقط
در قاعده انگشتان آنان بود به مرور و تدريج توسعه يافت و انگشتان به وسيله اين
پرده كامل به يكديگر متصل و براى شنا مناسب شدند.»
معتقد است كه غاز و اردك و آنهايى كه انگشتانشان با يك پرده به
يكديگر متصل است (يعنى انگشت جدايى كه مثل انگشتهاى ما بدون پرده باشد ندارند) در
ابتدا مثل مرغهاى ديگر بوده اند (مرغهاى خانگى) كه هيچ پردهاى لاى انگشتانشان
نيست. آنها در اثر اينكه در يك محيط جديدى قرار گرفتهاند كه احتياج به شنا
داشتهاند، اجبار پيدا كردهاند كه اين انگشتان را خيلى حركت بدهند. در اثر
استعمال آن، پردهاى كه ابتدا در قاعده انگشتان بوده كش برداشته و به مرور زمان
لاى تمام انگشتان را پوشانيده و به وضع امروز در آمده است. من نمىخواهم بگويم كه
اين طور نبوده است (يعنى تا اين مقدار، اين احتياج دخالت نداشته)، مىخواهم بگويم
اين امر براى پديد آمدن اين پرده كافى نيست. حيوانى كه در دريا مىرفته، اگر
انگشتهايشان مثل انگشتهاى مرغ بوده و هيچ پردهاى نداشته است، اول كه مىخواسته
شنا بكند، نمىتوانسته است شنا كند، قبل از پيدايش اين پرده كه او نمىتوانسته شنا
كند و حال آنكه اين پرده در محيطى پيدا شده كه او شنا مىكرده است. ما به اين هم
چندان اهميتى نمىدهيم، ولى مسأله عمدهاى است. فرض كنيد كه همان پرده خيلى كم هم
در ابتدا مفيد بوده است، [اما] اگر يك دستگاه درونى مدبّر در وجود اين حيوان نباشد
كه به موازات احتياج، براى او
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 243