نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 207
مراحل و درجات شناخت
از اكابر و بزرگان فيلسوفان اروپا كسانى هستند كه شناخت را چند
مرحلهاى مىدانند.
آقايانى كه به فلسفه كانت آشنا باشند مىدانند كه از نظر او شناخت يك
حقيقت دو مرحلهاى است. او اصلًا احساس را يك مرحله براى شناخت نمىداند و معتقد
است كه حس، ماده بىشكل و بىصورت شناخت را به انسان مىدهد و ماده بىشكل و صورت،
شناخت نيست.
وقتى انسان چيزى را احساس مىكند، (ماده بى شكل و صورت آن چيز) به
ذهن مىرود.
براى اولين بار خود ذهن به آن مادهاى كه به وسيله حس به ذهن آمده
است صورت مىدهد. مجموع ماده و صورت كه در ذهن پيدا مىشود يك مرحله از شناخت است.
او معتقد است كه مكان و زمان، واقعيت عينى ندارند، بلكه واقعيت ذهنى هستند و ما
چيزى را نمىتوانيم تصور كنيم يا بشناسيم الا در زمان و مكان.
مىگويد: ولى تو خيال مىكنى كه اشيا در بيرون در جايگاه زمانى و
مكانى قرار گرفتهاند، خيال مىكنى خورشيد در بيرون مكاندارد؟ انسانها در بيرون
مكان و زمان دارند. مثلا مىگوييم ديشب شما در آنجا نشسته بوديد و من در فلان جا
بودم و امشب اينجا هستم، ولى خيالمىكنيم ظرف ديشب، ظرف امشب، ظرف آن محل و ظرف
اين محل- ما به اينها ظرف مىگوييم و عرب با «فى» بيان مىكند و ما با «در»- عينى
دارد. اشيا را جز در زمان و مكان نمىشود تصور كرد و شناخت، ولى زمان و مكان ساخته
ذهن توست. مىگويد: خورشيد در آنجاست مىگويد خورشيد در بيرون است اما آنجا در ذهن
توست. مىگوييد خورشيد ديروز و خورشيد امروز، مىگويد خورشيد در بيرون است اما
ديروز و امروز، ساخته ذهن توست.
پس مرحله اول شناخت اين است كه ما اشيا را در زمان و مكان تصور
مىكنيم و بدون آن هم شناخت امكانپذير نيست، اين، زمان و مكان است كه به اشيا
صورت و شكل مىدهد. ماده شناخت را از بيرون مىگيريم (مثل خورشيد) ولى ذهن ما صورت
آن را كه زمان و مكان باشد به آن مىبخشند. اين يك مرحله است. از اين مرحله كه
بالاتر برويم، تازه به مرحله علمى و به مرحله فلسفى مىرسيم. اشيا را در زمان و
مكان ديدن، هنوز در مرحله جزئى است. اينجاست كه كانت آن مقولات معروف دوازده گانه
خودش را بيان مىكند كه هر سه چهار مقوله را در يك باب مىآورد كه اين از مباحث
بسيار طولانى فلسفه است.
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 207