نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 205
بيرون است. ولى آن كه مىگويد نيمى از
شناخت- و تازه آنهم نيم كمترش- تصوير بيرون و نيم ديگرش را ذهن از خودش به او
داده است قهرا اين اشكال مهم براى او باقى مىماند. كه چطور به اين وسيله شناخت
پيدا مىشود؟ يك سلسله صور و مفاهيم از بيرون آمده است و ذهن يك چيزهايى از خودش
آورده و به آن اضافه كرده است. شما مىگوييد شناخت عبارت از مجموع اين ماده و صورت
است يك چيزى كه ذهن از خودش ساخته است چطور مىتواند ملاك شناخت بيرون باشد و حال
آنكه هيچ رابطهاى با بيرون ندارد؟ آنچه با بيرون رابطه دارد فقط ماده شناخت است
نه خود شناخت كه حاصل تركيب ماده شناخت و صورت شناخت است و حال آنكه در معنى و
مفهوم (شناخت) يك نوع وحدت ميان (شناخت) و (خارج) اخذ شده است. يعنى اگر ميان آنچه
كه شناخت ناميده مىشود و آنچه كه عالم بيرون ناميده مىشود بيگانگى باشد ديگر
شناخت نمىتواند شناخت باشد. اين يك مشكل بسيار بزرگى است كه در اين نظريه وجود
دارد و نتوانستهاند اين مشكل را حل بكنند).
اشكال نظريه هيوم در باب شناخت
هيوم مساله شناخت را به معقولات اوليه محدود كرد. منتها بعد از هيوم
افرادى آمدند و حرف هيوم را فهميدند و نقص هيوم را درك كردند و در مقام اشكال بر
آمدند كه اين حرفها درست، ولى با معقولات اوليه كه علم و معرفت درست نمىشود.
كانت و هگل (براى حل مشكل شناخت) از يك راهى وارد شدند گو اينكه
راهشان راه صواب نبود ولى بالاخره سرشان توى حساب بود كه با معقولات اوليه علم
درست نمىشود.
حالا اگر اصطلاح معقولات اوليه را هم نياوردهاند ولى بالاخره
گفتهاند با چيزى كه مستقيما از راه حواس آمده است علم درست نمىشود كانت به همين
معقولات ثانيه رسيد، اگر چه اسمش را معقولات ثانيه نگذاشت ولى به همين جا رسيد. او
اسمش را گذاشت مقولات او به دوازده مقوله قائل شده است.
فرق معقولات ثانيه حكماى اسلامى با معقولات ثانيه كانت
كانت آمد معقولات ثانيه فلاسفه اسلامى را چه معقولات ثانيه منطقى را
و چه معقولات
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 205