نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 204
معرفتشناسى كانت
تقسيم صور ذهنى از نظر كانت
كانت معانى و مفاهيم و صور ذهنى را به دو دسته تقسيم مىكند: يك دسته
صور و معانى و مفاهيمى كه مستقيما از خارج وارد ذهن شده است، و يك دسته معانى و
صورى كه عقل و ذهن بالفطره آنها را دارد و مكتسب از خارج نيست، اصلًا ارتباطى هم
با امور خارجى ندارد.
اينها يك سلسله معانى و مفاهيم پيش ساخته شده است ولو به صورت يك امر
بالقوه. ولى به هر حال يك حالت پيش ساخته شدگى دارد. يعنى انسان كه آفريده شده است
با ذهن آفريده شده است. يعنى يك سلسله ادراكات معانى و مفاهيم همراه خودش دارد ولى
اينها كافى نيست كه عمل شناختن با آنها صورت بگيرد، بعد تدريجا از راه حواس يك
سلسله صور از بيرون وارد ذهن مىشود و بعد ميان آنچه كه از خارج وارد ذهن شده است
و آنچه كه ذهن از خودش دارد يك نوع تركيب و تاليف صورت مىگيرد و از مجموع اينها
شناخت پيدا مىشود.[1]
كانت مىگويد: نه، آنچه كه از خارج وارد ذهن مىشود ماده شناخت را
تشكيل مىدهد نه همه شناخت را ... شناخت ما از عالم يك سلسله ادراكات ذهنى است كه
اگر آن را بشكافيم مىبينيم ماده اين شناخت از بيرون آمده است و صورت اين شناخت را
ذهن از داشتههاى خودش به او داده است، نظريه كانت چنين نظريهاىاست. حالا اينكه
چه رابطهاى هست ميان آن صورى كه از خارج مىآيد و آنچه كه ذهن از خودش دارد كه
كانت آنها را (مقولات) مىنامد مساله ديگرى است و حساب ديگرى دارد. اينكه چگونه
ميان مقولات ذهنى و ميان صورى كه از خارج آمده است رابطه برقرار مىشود و ذهن
چگونه اين مادهها را صورت مىبخشد، آن يك حساب ديگرى دارد. ولى اصل نظريه همين
است كه گفتيم.
نقد نظريه كانت در باب شناخت
اولين مشكلى كه براى اين نظريه پيش مىآيد اين است كه چگونه از ضميمه
شدن پيش ساختههاى ذهنى با آنچه كه از خارج آمده است شناخت حاصل مىشود؟ اگر ما
شناخت را عبارت از انعكاس مستقيم خارج در ذهن بگيريم، مساله شناخت هم ديگر يك
مسأله واضح و روشنى است؛ شناختن يعنى انعكاس بيرون در درون، آنچه كه در درون است
تصوير مستقيم