نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 195
نيروى عقل و اراده اخلاقى است و بس، و انسان
را به هيچ چيز- چه خوب و چه بد- نبايد عادت داد، زيرا عادت مطلقا بد است، چون همين
كه چيزى عادت شد، بر انسان حكومت مىكند و انسان به آن انس مىگيرد و نمىتواند آن
را ترك كند، و آن وقت است كه كارى را كه انجام مىدهد، نه به حكم عقل و نه به حكم
اراده اخلاقى و نه به حكم تشخيص اينكه اين كار، كار خوبى است يا كار بدى، انجام
مىدهد، بلكه به حكم اينكه عادتش شده و اگر انجام ندهد ناراحت مىشود انجام
مىدهد. اين مطلب در دو حديث آمده است رسول اكرم فرمودهاند:
لاتَنظُروا الى كثرَةِ صَلوتِهِم وَ صَومِهِم وَ كَثرَةِ الحَجّ
والمَعروفِ وَ طَنطَنَتِهِم بِاللَّيلِ وَلكِنِ انظُروا الى صِدقِ الحَديثِ وَ
اداءِ الا مانَةِ.[1]
از حضرت صادق (ع) حديثى نقل شده كه تفسير حديث بالا است. مىفرمايد:
؛ به طول ركوع و سجود فرد نگاه نكنيد كه آن، چيزى است كه (او) بدان
عادت كرده و اگر بخواهد آن را ترك كند وحشت مىكند.
اين حديث خود دلالت مىكند كه عادت، ارزش اخلاقى يك كار را از ميان
مىبرد و هيچ نمىتواند ملاك انسانيت و ايمان باشد. اينها هم مىگويند هر چيزى-
ولو بهترين كارها و فضائل انسانى باشد- همين قدر كه به صورت عادت در آمده ارزش خود
را از دست مىدهد زيرا در اين صورت، آن ملكه است كه بر انسان حكم مىكند، آن عادت
است كه طبيعت ثانوى است و بر انسان حكم مىكند چه عقل بپسندد و چه نپسندد. كانت و
روسو سردسته اين مكتب هستند. روسو در كتاب اميل مىگويد: «اميل را بايد عادت دهم
كه به هيچ چيز عادت نكند».
درست نقطه مقابل عقيده قدما كه تربيت را فن تشكيل عادت مىدانستند.
پس غير از عادت ندادن روح، تربيت چيست؟ تقويت روح و اراده كه در هر كارى نيروى عقل
آزادانه بتواند فكر كند و اراده اخلاقى آزادانه بتواند تصميم بگيرد و مخصوصا با
عادتها مبارزه كند. اين است كه اين جور اشخاص گاهى كارى را كه ما بد مىدانيم
تجويز مىكنند به دليل اينكه يك خوب براى شخص عادت شده و در مقابل عادت بايد عصيان
كرد.
اينجاست كه مسأله آزادى اخلاقى در تربيت مطرح مىشود. اينها در واقع
مدافع آزادى