نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على جلد : 1 صفحه : 194
متولد مىشود، بعد پدر و مادر او را يهودى
يا نصرانى يا مجوسى مىكنند.
انحراف يهودىگرى، نصرانىگرى، مجوسىگرى مثل است و پدر و مادر
بهعنوان نمونه دو عامل اجتماعى ذكر شدهاند؛ يعنى فطرت انسان سالم است، جامعه آن
را منحرف مىكند. در يكى از تعبيرات اين احاديث، پيامبر مثالى مىزند، مىفرمايد:
اينكه گوش حيوانات خود را مىبريد هيچ وقت شده كه اين حيوانات وقتى از مادر متولد
مىشوند گوششان بريده باشد؟ نه، هميشه سالم از مادر متولد مىشوند و بعد انسان
گوششان را مىبرد. از نظر روحى هم همين طور است، همه انسانها سالم، درست و حقگرا
و خيرخواه متولد مىشوند، انحرافها، كجروىها، دروغگويىها، ظلمها، خيانتها،
شرارتها و فسادها بعد به انسان تحميل مىگردد.
پس اين نظريه بر اساس خوش بينى به طبيعت بشريت، به جنس بشريت و سرشت
و ساختمان بشريت استوار است و اصل را درستى و حقانيت و راستى مىداند و انحراف را
معلول علل خارجى و عرضى و به اصطلاح فلاسفه علل اتفاقى مىداند، يعنى بر مبناى علل
طبيعى، درونى و ديناميكى، حركت انسان بر راه راست و صراط مستقيم است و بر اثر
تغييرات عرضى، اتفاقى، مكانيكى و بيرونى، انحرافات و بدىها و شرور به انسان تحميل
مىشود.[1]
روش تربيت
روسو معتقد است كه بدبختترين كودكان آنهايى هستند كه والدين آنها را
در ناز و نعمت پرورش مىدهند و نمىگذارند سردى و گرمى دنيا را بچشند و پستى و
بلندى جهان را لمس كنند اين گونه كودكان در مقابل سختىها حساس مىشوند و در مقابل
لذتها بىتفاوت همچون ساق نازك يك درخت كوچك در مقابل هر نسيمى مىلرزند و
كوچكترين حادثه سوئى آن را نارحت مىكند تا جائى كه يك حادثه كوچك آن را به فكر
خودكشى مىاندازد و از آن طرف هر چه موجبات لذت به آن داده شود به هيجان نمىآيد و
نشاط پيدانمىكند.[2]
تربيت
نظريه جديدى در ميان علماى غرب در باب تربيت پيدا شده كه لازمه
حرفشان اين است كه اساسا تربيت، صرف پرورش است، و چون بحث آنها در تربيت اخلاقى
بوده و روى عقل و اراده بحث كردهاند نه روى حس دينى و حس زيبائى، گفته اند تربيت
فقط و فقط پرورش