responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 172

بر عدم وجود دنياى خارج از ذهن و انكار بديهيات است از سوفسطائى بودن ابا دارد.

بركلى مى‌گويد من سوفسطائى نيستم زيرا وجود موجودات را منكر نيستم لكن معناى وجود داشتن را غير آن مى‌دانم كه ديگران خيال مى‌كنند. من مى‌گويم وجود داشتن يعنى بودن در ادراك شخص ادراك‌كننده.

چنانكه گفته شد بركلى منشأ علم را حس مى‌داند لكن منشأ حس را وجود خارجى شى‌ء محسوس نمى‌داند و به وجود نفس كه قوه ادراك كننده است و به وجود خدا قائل است. براى اثبات ذات خدا اين طور استدلال مى‌كند:

چون مى‌بينيم صور محسوسات با ترتيب و نظم مخصوص در ذهن ما پيدا مى‌شوند و از بين مى‌روند و اين آمدن و رفتن از اختيار نفس ما خارج است، مثلا گاهى احساس مى‌كنيم روز است و در آن حال نمى‌توانيم شب را احساس كنيم و پس از چند ساعت احساس مى‌كنيم شب است و در آن حال نمى‌توانيم روز را احساس كنيم، و همچنين در ساير مدركات بصرى و سمعى و غيره نظام و ترتيب مخصوصى را مى‌يابيم، پس، از اينجا مى‌فهميم يك ذات ديگرى هست كه اين تصورات را با نظم و حساب معينى در ذهن ما ايجادمى‌كند و آن، ذات بارى است.[1]


[1] - مجموعه آثار، ج 6، صص 82- 84.

نام کتاب : تفكر فلسفى غرب (از منظر استاد شهيد مرتضى مطهرى) نویسنده : دژاكام، على    جلد : 1  صفحه : 172
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست