حكماى اروپا از قرن يازدهم ميلادى (پنجم هجرى) برهان معروفى براى
اثبات خداوند ذكر كردهاند كه به برهان (وجودى) معروفاست. مبتكر اين برهان، سنت
آنسلم است كه او را آنسلم مقدس مىنامند و از اولياى دين مسيح به شمار مىرود.
افراد زيادى از قبيل دكارت و لايبنيتس و اسپينوزا با تقريرهاى مختلف آن را تاييد
كردهاند، ولى كانت بر آن انتقاد كرده و آن را نارسا دانسته است.
ممكن است كسى توهم كند كه برهان وجودى آنسلم عينا همان برهان صدّيقين
صدرالمتألّهين است. ما براى اينكه اجمالًا مقايسهاى ميان طرز تفكر فلسفى اسلامى و
طرز تفكر فلسفى مسيحى به عمل آوريم آن را نقل و انتقاد مىكنيم.
فروغى در جلد اول سير حكمت در اروپا چنين مىگويد:[2]
«از همه برهانها كه آنسلم بر اثبات ذات بارى آورده، آن كه بيشتر ذكر
مىشود و موضوع مباحثات بسيار واقع شده، آن كه معروف است به (برهان وجودى يا ذاتى)
از اين قراراست:
همه كس حتى شخص سفيه تصورى دارد از ذاتى كه از آن بزرگتر ذاتى
نباشد.»
گفتهاست تصور ذات اعلى كه مافوق همه ذاتها باشد و به عبارت ديگر
تصور كامل مطلق را همه كس دارد. در اين مقدمه او بحثى نيست. كسى هم به اينكه انسان
مىتواند كامل مطلق را