اگر چه اين جريان سياسى از حمايت و پشتيبانى زياد و اصرار فراوان
حكام و دار و دسته آنان برخوردار بود، به گونهاى كه تمامى نيروها و امكانات مادى
و معنوى خود را در راه تأكيد و تثبيت آن بسيج كردند، ليكن جريانى را در پيش روى
خويش داشتند كه همچون كوهى مقاوم در مقابل آنان ايستاده بود و مانع موفقيت آنها در
تحريف حقايق و تزوير تاريخ مىشد. اين جريان، وجود اهل بيت پيامبر عليهم السّلام
بود كه قوىترين حجتها و بزرگترين شواهد و قرائن را از قرآن و اخبار متواتر و
موضعگيرىهاى پشت در پشت نبوى، از آن خود داشت و بسيارى از صحابه رسول اكرم صلّى
اللّه عليه و آله آن را مىدانستند و از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ديده و
شنيده و تابعان از آنها و ديگران از تابعان شنيده بودند.
از جمله اين شواهد و دلايل دندانشكن غير قابل انكار «آيه مباهله»
است.
امويان و عباسيان در مواضع گوناگون تلاش فراوانى از خود به خرج
دادند، تا فرزندى حسنين عليهما السّلام را انكار كنند؛ از اينرو از سوى اهل بيت
عليهم السّلام و شيعيان آنها و ديگر افراد منصف، با احتجاجات و استدلالهاى قوى و
شكنندهاى مواجه شدند و موجب گرديد تا كوششهاى آنان به ضرر خودشان تمام شود كه:
«چاهكن خود به چاه است.»
خوب متوجه شدند كه اسلوب احتجاج و منطق، حق را نمايان مىكند؛ يعنى
همان چيزى را كه آنها تلاش مىكردند تا آن را مخفى نگهدارند و تحريف كنند؛ از
اينرو سعى كردند تا از راه ارهاب و اكراه و اجبار، ائمه معصومين عليهم السّلام و
شيعيان مخلص آنان را از ميدان به در كنند و از انظار مردم دور نگه دارند، و آنگاه
كه متوجه شدند اين روش نيز كارساز نيست، در صدد برآمدند تا از راه سم يا با شمشير،
آنها را از ميان بردارند.